در صورتی كه همزاد سفلی باشد ، جنس آن از جن است و اگر علوی باشد جنس آن از ملك فرشته است . خلقت همزاد سفلی از آتش است زیرا جن از آتش بدون دود خلق شده است ( سوره الرحمن آیه ی ۱۶ ) همزاد ملك خلقتش از نور است .

دو همزاد سفلی و علوی از این جهت كه می توانند به هر شكلی در آیند وجه اشتراك دارند با این تفاوت كه همزاد جنی می تواند خود را به شكل برخی حیوانات ظاهر كند ولی همزاد علوی یا فرشته ای كه نام او از انسان استخراج می شود به هر شكلی می تواند در آید اما به شكل نجس العین ظاهر نمی شود، مانند سگ و خوک.

 انسان در طول عمری که خداوند به او عنایت فرموده حالاتی دارد:

۱-دوران لعب که ۸ سال اول عمر است.

۲-دوران لهو که ۸ سال دوم عمر است. (از سن ۸ تا ۱۶ سالگی)

۳–دوران زینت که ۸ سال سوم عمر است. (از سن ۱۶ تا ۲۴ سالگی)

۴-دوران تفاخر که ۸ سال چهارم عمر است. (از سن ۲۴ تا ۳۲ سالگی)

۵- ۸ سال پنجم که دوران تکاثر از علم است. (از سن ۳۲ تا ۴۰ سالگی)

هر انسانی در هر یک از این دوره ها حالاتی دارد، مانند شرف، عروج، هبوط، صعود، نزول، فرح و ترح.

نام تابع مسمی و ذات است. همزاد جنی و ملكی تابع نام است، لذا همزاد انسان ۴۰ ساله اقتداری را دارد که همزاد فردی که دوران تفاخر و زینت را طی می کند، ندارد. همزاد هر انسانی به تبع آن شخص می تواند عامل خیر باشد مانند همزاد نیكان و صالحان، به همین دلیل گاه برای همه ما اتفاق افتاده كه نزد بزرگی می رویم و بی اختیار احساس آرامش می كنیم.

همچنین طبیعت همزادهای هر فردی با طبیعت و مزاج آن فرد موافق است. مثلاً طبیعت برخی از افراد گرم و مرطوب ، سرد و مرطوب و یا گرم و خشك و یا سرد و خشك است . همزادهای انسان ها هم به طبع طبیعت هر انسانی این چنین هستند .

به همین دلیل است كه برخی از ارواح با بعضی دیگر سازش دارند مثل سازش روح با بدن مثالی یا سازش همزاد ملكی با موكلی به نام عتید و سازش همزاد جنی با موكلی به نام رقیب كه این دو موكل ( عتید و رقیب ) از آیات قرآن استخراج می شود در قرآن کریم سوره ی ق آیات ۱۷ و ۱۸ می خوانیم: هنگامی که دو ملک (عتید و رقیب) راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می دارند. سخنی (از خیر و شر) بر زبان نیاورد جز آنکه همان دم فرشته ای مراقب و حاضر بر انجام مأموریت است.

در روایات اسلامی نیز به دو همزاد ملكی و جنی اشاره شده است. ابوحامد غزالی در كتاب احیاء العلوم از قول جابربن عبدالله می نویسد : چون حضرت آدم (ع) به زمین آمد اظهار داشت : ای پروردگار كه میان من و این بنده دشمنی انداخته ای اگر مرا در برابر او یاری نكنی تحمل او را ندارم. گفت : تو را هیچ فرزندی متولد نشود مگر آن كه فرشته ای به حمایت او بگمارم. ابو ایوب بن یزید نیز گفته است : به ما چنین رسیده است كه با فرزندان آدمیان ، جنیان (همزادان) زایند پس با ایشان ببالند .

تصرفات جنیان بر دو گونه است یكی تصرفات همزاد و دیگری تصرفات اجانین غیر همزاد است. همزاد كسانی كه نام های غیر رحمانی دارند گاهی در صاحب خود تصرفات شیطانی می كند و این كه گاه می بینم اشخاصی با اسم رحمانی جن زده شده اند این ها تصرفات همزاد نیست بلكه تصرفات سایر اجانین است. مزاحمت های اجانین به صورت های متعدد است:

۱-اگر در وجود كسی تصرف كنند خواب از او گرفته می شود و به تعبیر علمای علوم غریبه « عقد النوم » شده است.

۲-تصرف به صورتی است که انسان را از لذات زناشویی محروم می کند که به تعبیر دانشمندان این علوم  می گویند فلانی مربوط گردیده (یعنی بسته شده است)

۳- بستن به صورتی است که مذکر متمایل به مؤنث یا مؤنث متمایل به مذکر نمی شود، این را بخت بستگی می گویند.

۴-تصرفات ارواح و اجانین به این گونه است که عامل آنها را به جهت بستن کار مطلوب استخدام می کند، یا آن که فردی را که اراده خروج از شهر یا کشوری را دارد او را عقدالطریق می کند.

۵-گاهی تصرفات جنیان معلول عمل عامل نیست بلکه معلول عمل خود شخص است مانند زنی که خواسته یا ناخواسته بدون گفتن نام خدا آبی را در مکانی که مسکن اجانین یا اطفال آنها و یا پیران و جوانان آنان است می ریزد که باعث صدمه بر آنان می شود که در این صورت جن ها دست به انتقام می زنند مثلاً نمی گذارند برای این فرد بچه ای ایجاد شود. در همان ابتدای انعقاد نطفه بچه را ساقط می کنند که برای این فرد لازم است چله بُری شود.

اینها که شمرده شد بعضی از انواع تصرفات اجانین است.

بنابراین افرادی كه مبتلا به مزاحمت اجانین می شوند با افرادی كه مبتلا به تصرفات همزاد می شوند متفاوتند و برای تشخیص این گونه تصرفات باید به پیری كه متخصص این امور باشد مراجعه كرد .

نام همزاد از نام فرد استخراج می شود و با حروف ابجد قابل محاسبه است .

مثلاً ایرج كه به حرف ابجد ۲۱۴ می شود همزاد جنی آن دیروشٍ و همزاد ملكی آن ریداییل نام دارد . گاه كه اجانین تصرفات غیر رحمانی می كنند بهترین راه برای در امان ماندن از بعضی تصرفات غیر رحمانی تغییر اسم غیر رحمانی به اسماء رحمانی است . البته نام همزاد فقط در بعضی از محاسبات علوم غریبه و یا برای احضار همزاد مفید است .

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: همزادهای جنی و ملکی جن علوم غریبه جن ها همزادها شیطان اجنه

تاريخ : 12 / 11 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

 به باوری خرافی (ویا غیر علمی) هر کس همزادی دارد که در «دنیای جن» بطور هم‌زمان با او زندگی می‌کند و رشدی همگام با آن شخص دارد. مصریان قدیم بر این باور بودند که کلاً تمامی زندگان دارای همزاد هستند که این همزادها را «کا» می‌نامیدند. به باور مصریان پس از مرگ انسان همزاد آنان نمی‌میرد.عاملان و مرتاضان هندی هم معتقدند بعد از مرگ آدمی همزاد او نمی‌میرد. بلکه شکل جدیدی اختیار کرده زنده می ماند و در هوا مشغول گشت و گذار خواهد بود. واژه همزاد همچنین می‌تواند در معنی هر دو یا چند چیزی که هم‌زمان به دنیا آمده باشند بکار برود مانند افراد دوقلو و چندقلو یا برای مثال منظومه‌ای همزاد با منظومه خورشیدی.

همزاد در فولکلور و افسانه ها بحث همزاد از قدیم در میان ملل مختلف جهان مطرح بوده و در باب آن افسانه های گوناگونی بیان شده است. قدما معتقد بودند که همراه با تولد هر انسانی موجودی کاملاً شبیه به او از جنس جن و پری خلق میشود و همگام با او رشد میکند و ممکن است گاهی با یکدیگر ملاقات هم داشته باشند. افسانه های مربوط به همزاد در کشورهای جهان و کشور ما میگوید که در زمان تولد نوزاد یک جن نیز با او متولد میشود که از هر لحاظ شبیه به اوست ؛ چه از لحاظ روحی و چه ویژگی های بدنی. این تشابه بقدری زیاد است که اگر همزاد انسان دچار شادی یا غم شود در انسان هم تاثیر میگذارد و این حالت به صورت عکس هم ممکن است یعنی با شادی و غم انسان همزادش هم دچار همین حالت میشود و به این دلیل است که ما گاهی بی دلیل شاد و یا غمگین میشویم. البته بحث همزاد اساساً به شکلی که در افسانه ها آمده زیاد درست نیست و باید گفت که همزاد نوعی تجزیه نفس یا به تعبیر امروزی فرافکنی روح توسط خود فرد است.

در باورهای قدیمی عوام در ایران چندین موجود افسانه ای و تخیلی رواج داشته است از جمله موجوداتی به نام همزاد. بنا بر این باورها، هر شخص دارای همزادی است که در جایی به نام دنیای از ما بهتران بطور هم‌زمان با او زندگی می‌کند و رشدی همگام با آن شخص دارد.[۱]

همزاد از دیدگاه روانشناسی: بیماری همزاد پنداری همزاد چیزی مستقل یا موجودی غیر از انسان نیست و در واقع باید گفت همزاد بخشی از وجود خود انسان است. همزاد در شرایط خاصی به وجود آمده و خود را نشان می دهد و این زمان مربوط است به مواقعی که فردی دچار مشکل روحی و افسردگی شدیدی شده باشد. افرادی که احساس تنهایی شدیدی دارند و بر اثر آن نیاز به همدم و هم صحبتی داشته و سنگ صبوری می خواهند، همزاد این نیاز را برطرف می سازد. به طور معمول افرادی که در آستانه جنون قرار دارند اغلب همزاد را می بینند و با او صحبت هم می کنند. فردی که دچار تنهایی و افسردگی و یاس می باشد در ابتدا در گوش خود صداهایی مانند نجوا یا ویز ویز را می شنود که این مربوط به فعالیت غیر ارادی اعصاب و رگ های مغز و افزایش الکتریسیته در آن است. این مرحله روز به روز افزایش یافته و حال بیمار رو به وخامت میگذارد و هجوم افکار و نجواها بقدری در ذهن فرد زیاد میشود که بر شدت بیماری افزوده شده و رفتارهای ناهنجاری از او سر می زند .در این زمان اطرافیان از اطراف فرد پراکنده گشته و فرد ناچار به خلوت خود پناه برده و سکوت کرده و اغلب به نقطه ای خیره می شود. در این حالت فرد واقعاً مجنون شده و بعنوان فردی دیوانه شناخته می شود. در این مرحله بیمار چنان با خود گفتگو میکند که انگار واقعاً فردی مقابل او قرار دارد. بیمار مدام خاطرات گذشته و تجربه های تلخ را در ذهن خود باز سازی نموده و آنها را در ذهنش تکرار میکند. در اغلب موارد، فرد پس از طی دوران افسردگی و ورود به مرحله جنون همزاد خود را می بیند، اما این نفس خود فرد است که فقط توسط خود بیمار دیده و موجب اعمال جنون آمیز میشود. توجه کنید که برخی انسان های ناآگاه که به دنبال رشد معنوی و سیر و سلوک هستند سعی میکنند با پناه بردن به مواد اعتیاد آور و فرورفتن به حالت خلسه این بعد خود یعنی همزاد را شناسایی نمایند. این افراد چون راهنمای درستی نداشته اند به ورطه اعتیاد افتاده و خود را به نابودی میکشانند زیرا روح بیمار، جسم را نیز قطعاً به بیماری دچار میسازد. این روش ها روش هایی بیهوده برای کشف دنیای غیر مادی بوده و اغلب تصاویر و حالت هایی که در فرد و در حالت خماری ایجاد میشود تصنعی بوده و کاملاً بی ارزش است.

***************************

در مورد همزاد انسان توضيح دهيد و مراجع كاملي در مورد آن معرفي كنيد؟

اساسا چيزي به نام همزاد وجود ندارد و در نصوص ديني از آن خبري نيست . البته برخي كلمه همزاد را در مورد »جن « به كار مي برند. اين استعمال هر چند درست نيست ; ولي جن وجود واقعي دارد و قرآن مجيد و روايات با صراحت تمام به وجود آن گواهي مي دهند. نسبت به اين كه از چه زمان و چگونه مسائله همزاد شايع شده است , اطلاع دقيقي نداريم ; ليكن احتمال مي دهيم اين مسئله از خرافات باستاني و عقايد پيش از اسلام باشد. در هر صورت برخي گفته اند مقصود از همزاد، موجودي به نام جن مي باشد به اين معنا كه غير از انسان نها، موجودات ديگري به نام «جن ها» وجوددارند كه در رديف انسان ها و كنار آنها از آن ياد مي شود نه آن كه هر انساني يك همزادي در باطن خود و يا در سايه خود داشته باشد. در عالم هستى برخى از موجودات غيرمحسوس‏اند و با حواس طبيعى و عادى، قابل درك نيستند. يكى از اين موجودات «جن» است. جن كه در اصل معنا و مفهوم «پوشيدگى» دارد، از چشم انسان پوشيده است. قرآن وجود اين موجود را تصديق كرده و سوره‏اى به نام «جن» نيز در قرآن وجود دارد. در قرآن گاهى از اين موجود به «جانّ» نيز ياد مى‏شود. الرحمن / ۳۹ و حجر/ ۲۷٫ ماهيت و حقيقت اين موجودات، چندان براى ما روشن نيست؛ ولى از پاره‏اى آيات و روايات مى‏توان به برخى از مشخصات اين موجود دست يافت، از جمله: ۱ – از آتش آفريده شده و خلق آن پيش از خلق انسان است. حجر/ ۲۷ – الرحمن/ ۱۵٫ ۲ – جن نيز مانند انسان مكلف و مسؤول است. ذاريات/ ۵۶٫ ۳ – دسته‏اى از آنها مؤمن و گروهى كافر، عده‏اى از آنها نيك‏كردار و برخى از آنها زشت‏كردارند. جن / ۱۱ و ۱۴ و ۱۵ – احقاف / ۳۱٫ ۴ – بعضى از آنها مرد و مذكر و پاره‏اى ديگر زن و مؤنث هستند و توليد نسل نيز مى‏كنند. جن/ ۶٫ ۵ – آنها زندگى مى‏كنند و مى‏ميرند. احقاف / ۱۸٫ نگا: الميزان، ج ۲۰، ص ۴۱٫ ۶ – داراى شعور و اراده‏اند و مى‏توانند با سرعت حركت كنند. مانند قصه حضرت سليمان و تخت بلقيس، ملكه سبا. نمل / ۳۹ – ۳۸٫ ۷ – مسخّر انسان مى‏گردند. البته در قرآن در اين خصوص، تنها به قضيه حضرت سليمان اشاره شده است كه علاوه بر پرندگان، وحوش و انسان‏ها، جن‏ها نيز در اختيار و به فرمان حضرت سليمان بودند. نگا: نمل / ۱۷ تا ۳۹ – سبأ / ۱۴ – ۱۲ – انبياء / ۸۲٫ ۸ – در روايات آمده است كه «جن مؤمن» براى پيامبران و امامان، مسخر مى‏شوند و خدمت مى‏كنند و كسانى كه به اذن الهى از ولايت تكوينى برخوردارند، مى‏توانند جنيان كافر را تحت فرمان خويش درآورند. نگا: معارف قرآن، ص ۳۱۲ – ۳۱۳٫ ۹ – از پاره‏اى آيات قرآنى و روايات معلوم مى‏شود كه جنيان به پيامبر خداصلى الله عليه وآله وسلم ايمان آورده‏اند. جن / ۱ – احقاف / ۳۲ – ۲۹٫ اما اين كه جن در كجاى زمين قرار دارد؟ به طور واضح و مشخص، مطرح نشده است؛ هر چند در برخى از روايات به اماكنى كه جنيان در آن‏جا حضور بيشترى دارند، اشاره شده است. آنچه مسلم است جن نيز مانند انسان موجودى است جسمانى؛ با اين تفاوت كه انسان از خاك و جن از آتش است. طبعاً همان‏طور كه انسان داراى روح است، جن نيز روح دارد و از آن‏جا كه ميان روح و بدن رابطه‏اى نزديك وجود دارد، مى‏توان تصور كرد كه براى جن نيز در شرايط خاص روحى اين امكان هست كه روح آنها گاهى با عالم بالا تماس حاصل كند؛ چنان كه برخى از انسان‏ها نيز با رياضت واجد شرايط سير روحى در عوالم ديگر مى‏شوند. به هر ترتيب، مكان اصلى آنها همين زمين است و حتى تماس با عالم بالا نيز طبق برخى آيات قرآن، پس از تولد حضرت رسول‏صلى الله عليه وآله وسلم براى آنها ممنوع شده است. نگا: معارف قرآن، ص ۳۱۱ – ۳۰۹٫ البته برخى از روايات به اماكن خاصى اشاره كرده‏اند كه جن در آن‏جا حضور بيشترى دارد و گويا مانند موطن اصلى آنها تلقى مى‏شود. بيابان‏ها، مناطق خلوت، مكان‏هاى نجس، حمام، دستشويى، محل دفن مردگان و مانند آن. اگر با زبان عربى آشنايى داشته باشيد، در اين باب كتاب‏هاى ذيل خواندنى است: ۱ – الجن فى الكتاب والسنة، اعداد ولى زاربن شاه زالدين، دارالبشائر الاسلاميه، بيروت، چاپ اول ۱۹۹۶ م ، ص ۹۴ – ۸۸٫ ۲ – الجن فى القرآن والسنة، عبدالامير على مهنّا، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، بيروت، چاپ اول، ۱۹۹۲م ، ص ۳۳ – ۳۱٫ ۳ – الجن بين الاشارات القرآنية وعلم الفيزياء، عبدالرحمن محمد الرفاعى، مكتبة مربوسى الصغير، چاپ اول ۱۹۹۷م. امّا در زبان پارسى، منبع ذيل مفيد است: ۴ – جن و شيطان، عليرضا رجالى، تهران، نشر نبوغ.

******************************

شناختن نام هائیکه باعث بوجودآمدن همزاد مزاحم یا تابعه(نوعی از جن ( برای اشخاص میشود
ابتدا نام ونام مادر وتاریخ تولد شخص را با ابجد حساب نموده
مثال: نام( محمد) نام مادر ( مريم) تاريخ تولد ( ۱۵-۳- ۱۹۷۵)در صورت لزوممیتوان از تاریخ شمسی استفاده نمود
سپس حروف بدست آمده را کنار هم قرار داده .واعدادتاریخ را به حروف تبدیل کرده به آنها اضافه میکنیم .
مثلا: (۱۵= ه- ي-) (۳ =ج (۱۹۷۵= ۵= ه ۷۰ = ع ۹۰۰= ظ ۱۰۰۰ = غ )   
سپس کل حروف را در یک سطر نوشتهوحروف تکراری را حذف میکنیم.بدین شکل:
کل حروف (م ح م د م ر ي م ه ي ج ه ع ظ )
بدون حروف تکراری(م ح د ر ي ه ج ع ظ غ)
حال حروف را به ارقام تبدیلمیکنیم(۴۰ ۸ ۴ ۲۰۰ ۱۰ ۵ ۳ ۷۰ ۹۰۰ ۱۰۰۰)
در این مرحله اعداد بدست آمده را بدونصفر مینویسیم: ( ۴ + ۸ + ۴ + ۲ + ۱ + ۵ + ۳ +۷ + ۹ + ۱)
که مجموعش میشود (۴۴) ازعددبدست آمده (۴۴ )  را تقسیم بر ۲۸ نموده باقیماند مطلوب است که با جدول ذیلمطابقت مینمائیم.عدد باقیمانده از (۴۴) رقم (۱۶)میباشد که نام بسیار مناسبی برایشخص است
الجدول المطلوب
رقم( ۱)نامی بسیارمناسب برای شخص
رقم(۲) نامیبسیارمناسب برای شخص ودرآن خير بسیاراست
رقم(۳) این نامبرای شخص منایب نیست وباعث فقرمیگردد
رقم (۴) نامی بسیاربسیارمناسب برای شخص
رقم ( ۵) نام برایشخص باعث همزاد مزاحم میگردد
رقم(۶) نامی بسیارمناسب برای شخص وباعث خیر است
رقم(۷) نام بسیارمناسب برای شخص
رقم(۸) نامی بسیارمناسب برای شخص ودرآن خيربسیاراست
رقم(۹) نام  غيرمنایب بوده باعث ایجاد بیماری دائمی است باید نامش راتغییر دهد
رقم(۱۰) این نام باعث میگردد یک مزاحم شیطانی برایش بوجود بیاید
رقم (۱۱) نام بسیار بسیارمناسب برای شخص
رقم (۱۲) نام بسیار بسیارمناسب برایشخص
رقم (۱۳) این نام باعث میگردد یک مزاحم تابعه بوجود بیاید
رقم (۱۴) ایننام باعث میگردد یک مزاحم تابعه بوجود بیاید
رقم(۱۵) نام بسیارمناسب برایشخص
رقم(۱۶) نام بسیارمناسب برای شخص
رقم(۱۷) این نام منایب نیست باعث همزادمزاحم میگردد
رقم(۱۸) نام بسیارمناسب برای شخص
رقم(۱۹) نام بسیار بسیارمناسببرای شخص است وباعث جلب رزق میگردد
رقم(۲۰) این نام منایب نیست باعث همزاد مزاحممیگردد
رقم(۲۱) این نام باعث میگردد یک مزاحم تابعه بوجود بیاید
رقم(۲۲) نامبسیاربسیارمناسب برای شخص
رقم(۲۳) این نام منایب نیست باعث صدمات میگردد
رقم(۲۴) نام بسیاربسیارمناسب برای شخص
رقم(۲۵) این نام منایب نیست باعثصدمات از هر سو  میگردد
رقم(۲۶) نام بسیار مناسب برای شخص است وباعثخیرمیگردد
رقم(۲۷) نام بسیاربسیار مناسب برای شخص است وباعث خیرزیاد میگردد
رقم(۲۸) این نام باعث میگردد یک مزاحم تابعه بوجود بیاید وصدمه و خوابهای پریشان

**********************

همزاد انسان چیست؟ آیا حقیقت دارد؟ آیا راه درمان وجود دارد؟

در پی سئوالات مکرر بازدیدکنندگان وب سایت در باره ی حقیقت همزاد؛ و کسانی که همزاد داشتند …..

و با دستورالعمل های ما درمان شدند، برآن شدیم تا حقایقی مستند و تجربی، برای آگاهی علاقه مندان بیاوریم؛: از جمله سئوالاتی که مطرح کرده اند این که :
با عرض سلام خدمت استاد محترم
آیا این مسئله صحت داره که می گویند هر انسانی یک همزاد دارد؟
نظر اسلام در این زمینه چیست؟
آیا راه درمان برای کسانی که همزاد دارند وجود دارد؟
در فرهنگ فارسی معین کلمه همزاد چنین معنی شده است :« ۱ – هم سن و سال . ۲ – به باور عوام موجودی که هم زمان با به دنیا آمدن شخص ، در میان اجنه به دنیا می آید.»
حضرت حق تعالی جلّ جلاله ، برای هدایت و رستگاری ما انسان ها باید ها و نباید هایی را توسط جبرئیل امین برآخرین پیامبر وحی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بیان فرموده است که در قالب احکام دینی؛ واجبات و مستحبات و مکروهات در متون فقهی وجود دارد ؛ این احکام توسط ائمه ی اطهارصلوات الله و سلامه علیه و فقهای عظیم الشأن ، برای تمام امور زندگی نوع بشرواضح و آشکار شرح داده اند . از جمله در امور زناشویی دستورالعمل های جامع وجود دارد که ما بخشی از آن ها را در کتابی با عنوان « ازدواج موافق، فرزندصالح» آورده ایم و بزودی منتشر می کنیم.
در این کتاب به هنرآمیزش اشاره شده است و آن جایی که برای زوجین تکلیف می شود قبل از آمیزش چه اعمال و اذکاری را باید انجام دهند. از جمله در حدیث حسن از حضرت امام صادق (ع) فرمودند: زوجین قبل آمیزش این دعا را بخوانند :« اَلّلهُمَّ بِاَمانَتِکَ اَخَذْتُها وَ بِکَلِماتِکَ اِسْتَحْلَلْتُها فَاِنْ قَضَیْتَ لى مِنْها وَلَدافَاجْعَلْهُ مُبارَکا تَقیا مِنْ شیعَهِ آلِ مُحَمَّدٍ وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ فیهِ شَرَکا وَلانَصیبا.» (وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۱۶٫)
خداوندا با اعتماد بر تو او را گرفتم و با کلمات تو او را بر خویش حلال ساختم ؛ پس اگر مقرر فرموده ای که از او فرزندی برایم به وجود آید او را با برکت و پرهیزکار و از پیروان و شیعیان آل محمد (که درود و سلام تو برآنان باد) قرار بده و برای شیطان در فرزندم بهره و نصیبی قرار نده.
علاوه بر این؛ دستورالعمل های دیگری نیز وجود دارد و احادیثی که مؤید آن است، که اگر انسان هنگام آمیزش رعایت نکند به صراحت حدیث مذکور امکان دارد برای نطفه ای که منعقد می شود، در آن نطفه از شیطان بهره ای قرار بگیرد که همان «همزاد» تلقی می شود. پس می توان گفت که « همزاد » صحت داشته و حقیت دارد وگر نه امام معصوم علیه السلام بدان اشاره نمی کردند. بدین ترتیب به باور عوام در باره ی وجود «همزاد» کار نداریم به صراحت حدیث توجه می کنیم و اهمیت می دهیم و ضرورت دارد که بدان عمل کنیم.
وانگهی؛ تا کنون دو خانواده ی زوج جوان؛ اولی دو نیم سال ، و دومی شش ماه بعد از ازدواج، به علت داشتن همزاد قادر به زفاف نبودند، زوجین از طریق ایمیل مشکل خود را چنین مطرح کردند:
اولی؛ دیماه ۱۳۹۳ در متن ایمیل خود نوشته بود: سال ۱۳۹۱ ازدواج کرده ایم، و تا کنون باکره هستم ، و امکان نزدیکی برایم فراهم نمی شود، از او سئوال شد چگونه است ؟ او گفت : به محض این که در شرایط نزدیکی قرار می گیرم بدنم قفل می شود و پاهایم باز نمی¬شود و همسرم قادر به نزدیکی نیست، به پزشکان متعددی که خانم بودند مراجعه کرده ام، به محض این که در شرایط معاینه قرار می گیرم پاهایم قفل می شود و حتی امکان معاینه پزشک هم وجود ندارد. نزد چندین نفر از کسانی که با علوم غریبه آشنایی دارند رفته ام و جود « همزاد» را تأیید کرده اند و مبلغی برای درمان خواسته اند که قادر به پرداخت نیستم.تو را خدا کمکم کنید شوهرم دارد مرا طلاق می دهد چون بچه می خواهد و خانواده شوهرم هم اصرار دارندباید حامله شوم .
دومی؛ بهمن ماه ۱۳۹۳ در متن ایمیل خود نوشته بود: شش ماه است ازدواج کرده ام و هنوز باکره هستم ، در پاسخ سئوال از وی که موضوع چگونه است ؟ گفت: به محض قرار گرفتن در حالت نزدیکی پاهایم قفل می شود و امکان دخول وجود ندارد و هنوز باکره هستم. به چند پزشک مراجعه کرده ام نتیجه ای نگرفته ام.
به حول قوه ی الهی و با استعانت از کلام الله مجید، برای زوجین مذکور دستورالعمل جامعی نوشته شد و آن ها آن را انجام دادند، دومی در تاریخ ۱۶ بهمن ماه و اولی در تاریخ ۲۳ بهمن ماه ۱۳۹۳ تماس گرفتند و گفتند : مشکل ما برطرف شده و کاملاً درمان شده ایم و نزدیکی به سهولت انجام می شود.
و دیگر این که آورده اند:
در صورتی که همزاد سفلی باشد ، جنس آن از جن است و اگر علوی باشد جنس آن از ملک فرشته است . خلقت همزاد سفلی از آتش است زیرا جن از آتش بدون دود خلق شده است ( سوره الرحمن آیه ی ۱۶ ) همزاد ملک خلقتش از نور است .
دو همزاد سفلی و علوی از این جهت که می توانند به هر شکلی در آیند وجه اشتراک دارند با این تفاوت که همزاد جنی می تواند خود را به شکل برخی حیوانات ظاهر کند ولی همزاد علوی یا فرشته ای که نام او از انسان استخراج می شود به هر شکلی می تواند در آید اما به شکل نجس العین ظاهر نمی شود، مانند سگ و خوک.
انسان در طول عمری که خداوند به او عنایت فرموده حالاتی دارد:
۱-دوران لعب که ۸ سال اول عمر است.
۲-دوران لهو که ۸ سال دوم عمر است. (از سن ۸ تا ۱۶ سالگی)
۳–دوران زینت که ۸ سال سوم عمر است. (از سن ۱۶ تا ۲۴ سالگی)
۴-دوران تفاخر که ۸ سال چهارم عمر است. (از سن ۲۴ تا ۳۲ سالگی)
۵- ۸ سال پنجم که دوران تکاثر از علم است. (از سن ۳۲ تا ۴۰ سالگی)
هر انسانی در هر یک از این دوره ها حالاتی دارد، مانند شرف، عروج، هبوط، صعود، نزول، فرح و ترح.
نام تابع مسمی و ذات است. همزاد جنی و ملکی تابع نام است، لذا همزاد انسان ۴۰ساله اقتداری را دارد که همزاد فردی که دوران تفاخر و زینت را طی می کند، ندارد. همزاد هر انسانی به تبع آن شخص می تواند عامل خیر باشد مانند همزاد نیکان و صالحان، به همین دلیل گاه برای همه ما اتفاق افتاده که نزد بزرگی می رویم و بی اختیار احساس آرامش می کنیم.
همچنین طبیعت همزادهای هر فردی با طبیعت و مزاج آن فرد موافق است. مثلاً طبیعت برخی از افراد گرم و مرطوب ، سرد و مرطوب و یا گرم و خشک و یا سرد و خشک است . همزادهای انسان ها هم به طبع طبیعت هر انسانی این چنین هستند .
به همین دلیل است که برخی از ارواح با بعضی دیگر سازش دارند مثل سازش روح با بدن مثالی یا سازش همزاد ملکی با موکلی به نام عتید و سازش همزاد جنی با موکلی به نام رقیب که این دو موکل ( عتید و رقیب ) از آیات قرآن استخراج می شود در قرآن کریم سوره ی ق آیات ۱۷ و ۱۸ می خوانیم: هنگامی که دو ملک (عتید و رقیب) راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می دارند. سخنی (از خیر و شر) بر زبان نیاورد جز آنکه همان دم فرشته ای مراقب و حاضر بر انجام مأموریت است.
در روایات اسلامی نیز به دو همزاد ملکی و جنی اشاره شده است. ابوحامد غزالی در کتاب احیاء العلوم از قول جابربن عبدالله می نویسد : چون حضرت آدم (ع) به زمین آمد اظهار داشت : ای پروردگار که میان من و این بنده دشمنی انداخته ای اگر مرا در برابر او یاری نکنی تحمل او را ندارم. گفت : تو را هیچ فرزندی متولد نشود مگر آن که فرشته ای به حمایت او بگمارم. ابو ایوب بن یزید نیز گفته است : به ما چنین رسیده است که با فرزندان آدمیان ، جنیان (همزادان) زایند پس با ایشان ببالند .
تصرفات جنیان بر دو گونه است یکی تصرفات همزاد و دیگری تصرفات اجانین غیر همزاد است. همزاد کسانی که نام های غیر رحمانی دارند گاهی در صاحب خود تصرفات شیطانی می کند و این که گاه می بینم اشخاصی با اسم رحمانی جن زده شده اند این ها تصرفات همزاد نیست بلکه تصرفات سایر اجانین است. مزاحمت های اجانین به صورت های متعدد است:
۱-اگر در وجود کسی تصرف کنند خواب از او گرفته می شود و به تعبیر علمای علوم غریبه « عقد النوم » شده است.
۲-تصرف به صورتی است که انسان را از لذات زناشویی محروم می کند که به تعبیر دانشمندان این علوم می گویند فلانی مربوط گردیده (یعنی بسته شده است)
۳- بستن به صورتی است که مذکر متمایل به مؤنث یا مؤنث متمایل به مذکر نمی شود، این را بخت بستگی می گویند.
۴-تصرفات ارواح و اجانین به این گونه است که عامل آنها را به جهت بستن کار مطلوب استخدام می کند، یا آن که فردی را که اراده خروج از شهر یا کشوری را دارد او را عقدالطریق می کند.
۵-گاهی تصرفات جنیان معلول عمل عامل نیست بلکه معلول عمل خود شخص است مانند زنی که خواسته یا ناخواسته بدون گفتن نام خدا آبی را در مکانی که مسکن اجانین یا اطفال آنها و یا پیران و جوانان آنان است می ریزد که باعث صدمه بر آنان می شود که در این صورت جن ها دست به انتقام می زنند مثلاً نمی گذارند برای این فرد بچه ای ایجاد شود. در همان ابتدای انعقاد نطفه بچه را ساقط می کنند که برای این فرد لازم است چله بُری شود.
انواع همزاد : همزاد دارای ۴ نوع است: همزاد آتشی ، همزاد بادی ، همزاد آبی، همزاد خاکی.
اشکال همزاد: همزاد در اوایل به شکل بخاری به نظر می رسد و رنگی تقریبا نیلی دارد، مانند ابر، و شکل آن موهوم بنظر خواهد آمد. هر چه عامل در عمل تسخیر قوی تر باشدو از قدرت بالایی برخوردار باشد، شکل و شمایل همزاد منسجم تر به نظر خواهد رسید و شبیه تر به موجودی زنده دیده خواهد شد.
وصف همزاد: همزاد با آدمی زاده شده و در کنار او زندگی می کند، و بعد از مرگ آدمی نیز زندگی همزاد به پایان رسیده و یا تغییر شکل می دهد.
به گفته ی مرتاضان هندی بعد از مرگ آدمی همزاد او نمی میرد بلکه زنده مانده و در هوا مشغول گشت و گذار خواهد بود.
کارهایی که همزاد می تواند انجام دهد:
۱- بین دو نفر محبت و یا دشمنی ایجاد کند، بسته به حکم شما دارد.
۲- از جایی عکس و یا طرحی برداشته و برای شما بیاورد.
۳- شخص و یا شی ء گمشده را پیدا کند.
۴- از آینده خبر دهد.
۵- دفینه و گنج های پنهان را به شما نشان دهد.
۶- از گذشته هر چه بخواهید به شما خواهد گفت.
فطرت همزاد : برخی از همزادها بنا بر طبیعتشان دوست دارند که همیشه مشغول انجام کار باشند و خود را سرگرم کند. پس باید همیشه کاری را به او بدهید در غیر این صورت اسمی به او بدهید تا ورد زبان کند. برخی از همزادها سرسخت هستند و برخی شوخ طبع. تمام حالات همزاد بسته به حالات عامل دارد.
والله مستعان.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: علوم غریبه همزاد ها آیا هر انسانی همزاد دارد؟ همه چیز در مورد همزاد ها

تاريخ : 12 / 11 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

عملیات تسخیر همزاد
كسانیكه نباید به عمل تسخیر همزاد دست بزنند.
۱٫   زنان باردار
۲٫   اشخاص بیمار وكسانیكه بیماری دماغی داشته ودارای اعصاب ضعیفی می باشند.
۳٫   شخصیكه دست و پاهایش درد وناراحتی داشته باشد
۴٫   كسانیكه سابقة سكته یا صرع دارند وبهبودی كامل نیافته باشند.
۵٫   اشخاص مبتلا به بواسیر
۶٫   مبتلایان به بیماری چشمی
۷٫   اشخاصی كه نمیتوانند جلوی هوی وهوس ولذات وشهوات را بگیرند.
خطرات همزاد
باید طبیعت اورا شناخته وبر طبق آن از او در خواست كاری بكنبد.
بادر نظر داشته باشید كه طبق قرار دادی كه با همزاد میگذارید به او فرمان داده وطلب چیزی نمائید.
از او در خواست كار ناشایست نكنید.او سعی میكند شمارا از انجام كار منع كند.كه در صورت انجام كار ناشایست همزاد به شما ضرر زده واین ضررقابل جبران نخواهد بود.نباید همزاد را مجبور به بیان اسرار نمود .باید با او طرح دوستی بریزید در این صورت او هر چیزی را برایتان فراهم مینماید.
كارهای همزاد
۱٫   هر كاری هر چقدر سخت و مشكل هم باشد و به نظر غیر ممكن باشد.

اعمالی كه در دوران چله باید رعایت كرد.
۱٫   عدم نزدیكی باهمسر
۲٫   عدم صحبت و معاشرت با دیگران
۳٫   عدم مصرف حیوانی وخوراكی های بودار وباد دار
۴٫   استفاده از غذا های زود هضم
۵٫   مالشت دادن روزانة سر وگردن
۶٫   اگر در شب عمل میكنید روز را خوب استراحت نمائید وگرنه عمل باطل خواهد شد.
۷٫   در زمان چله از هرگونه شك وتردید دوری نمائید.
۸٫   حفاظ وحصار(تحصین) خود را كامل نمائید.
۹٫   در دوران چله احتیاجات خود را آماده كنید وكناروجای خود بگذارید.
۱۰٫   با هیچ كس بحث ومجادله نكنید.
۱۱٫   در مواقع بیكاری با مطالعه خود را سرگرم نمائید.
عمل شمارة ۱:
درچلة۴۱روزه نشسته و بهنگام روز، بیرون ودر جائی كه آب باشدبه شكلی كه سایة خودرا درآب ببینید. سورة شریفه یس از آیة نفخ فی الصور .الی محضرون را حفظ كرده روزانه ۱۱۰۰(هزاروصد)بار تلاوت كرده بعداز هر ۱۰۰مرتبه این دعا خونده شود(اللهم ا نّا أعظمُ فإنه یُذِلّ ُ ویُظاهرُ والایاتِ اُنصُرْنا یا قَومِ همزاد)
عمل شمارة۲:
درچلة۴۱روزه نشسته اتاق مناسب وتمیزی را از قبل آماده نمائیدواز هر گونه رفت وآمد خود داری نمائید.چراغی را مهیا كرده وآنرا طوری پشت سرخود قرار دهید كه بتوانید سایة خود را در مقابلتان ببینید. سپس خوب تمركز كرده و به سایة خود خیره شویدو به تسخیر همزاد فكر كنید.بعد ۳۷۱ مرتبه آیة ذیل را بخوانید.
(قل رب اعوذ بك من همزات الشیاطین واعوذ بك رب ان یحضرون)
همزادبه چه شكلی ظاهر می شود؟
ابتدا آرام آرام سایة روشنی به نظر شما می آید كه از جلو چشمتان می گذرد وبعد از چندروز به شكل بخار یا ابر دیده می شود  این بخار یا ابربه مرورمتشكل شده واندام آدمی را بخود میگیرد.این شكل یك نور یا روشنائی به همراه دارد تا زمانیكه پلك هایتان را بهم نزده یا به جای دیگری نگاه نكنید در مقابل شما خواهد بودوبعد ناپدید میشود و مجدداً ظاهر میگردد.زمانیكه ظاهر میگردداگر نگاهتان را به بالای سر خود بیندازید خواهید دیدكه نور در بالا هم نمایان است این بخار یا ابر شكل یك انسان را دارا میباشد.ولی هنوز صورت او نمایان نبوده وتار است.در این قسمت شما قدم های اولیةموفقیت را برداشته اید.زیرا هر لحظه ممكن است این شكل به صورت یك جسم عادی در مقابل شما ظاهر شود وبا شما صحبت كند.از این لحظه به بعد سعی كنید از صحبت كردن و ملاقات با دیگران جداً خودداری نمائید.تمركزو هواس خود را بر روی عمل متمركز كنیدو از فكر كردن به مسائل خارجی خوداری كنید.باید مانند عاشقی باشید كه منتظر دیدار معشوقه اش میباشد.بعداز گذشت ۱۵روز همزاد پیش شما ظاهر خواهد شد.چه شب باشد یاروز تاریك باشد یا روشن فرقی نمیكند او ظاهر میشود.از لحظه ای كه این شكل را دیدیددر خواب هم آن را مشاهده خواهید كردبدین ترتیب زمانی كه از خواب بیدار میشوید مشاهده خواهید كرد همزاد یا جلو شما ویا اطرافتان قرار دارد.
باید كاملاً هوشیار باشید وبجز او به چیز دیگری فكر نكنیدودر این رابطه با هیچ كس صحبتی نكنیدوبه عمل خود مشغول شوید وتنها به ظاهر شدن او واینكه میخواهد با شما صحبت نماید فكر كنید توجه داشته باشید كه با او صحبت نكنید تا او خود با شما صحبت كند وبرای وادار كردنش به صحبت یكی از اسماء نیكوی خداوند یایك آیة شریفه را تلاوت نمائید.مطمئن باشید كه نتیجة مطلوب حاصل خواهد شد.

هیچ وقت فراموش نکنید بدون اجازه دست به تسخیر نزنید از ما گفتن.

***************************************

احضار همزاد ۱

همزاد با آدمی و در کنار او زندگی میکند و در تمامی دوران زندگی همراه ادمی است و بعد از مرگ زندگی همزاد به پایان نمرسد بلکه تغییر شکل میدهد.
عاملان و مرتاضان هندی معتقدند بعد از مرگ آدمی همزاد او نمیمیرد.بلکه شکل جدیدی اختیار کرده زنده میماند و در هوا مشغول گشت وگذار خواهد بود.البته نویسنده میگوید من یکبار از موکل این سوال را پرسیدم و موکل سکوت کرد که البته سکوت موکل به دو معناست یا اطلاعی ندارد و یا اجازه بیان ان را ندارد
همزاد دارای جسم لطیفی است و دورترین راه ها را در مدت زمان کوتاهی طی کرده و میتواند برای ما خبری بیاورد همچنین میتواند بین دو نفر محبت و یا کینه ایجاد کند و بسیاری از کارهایی را که انسانهای معمول نمیتواند انجام دهد همزاد انجام دهد.
خطرات همزاد :
باید در نظر داشته باشید که طبق قراری که با همزاد خود میگذارید به او فرمان داده و طلب چیزی نمایید.
باید طبیعت او را شناخته و بر طبق ان از وی درخواست کاری را بکنید.
باید سعی کنید از او در خواست کارهای ناشایست را نکنید
توجه داشته باشید بعضی از اسرار ها و راز ها هستند که همزاد از بیان آن به شما امتناع میورزد پس او را مجبور به پاسخ گویی نکنید زیرا ممکن است به شما حمله کرده و هلاکتان کند.

کسانی که نباید دست به تسخیر همزاد بزنند
۱- زن باردار و همچنین زنی که در عادت ماهانه به سر میبرد بهترین زمان بعد از عادت ماهانه میباشد.
۲-  اشخاص بیمار و کسانی که تندرستی آنها به دلایلی دچار مشکل است.
۳- کسانی کهبیماری اعصاب دارند عصبی هستند
۴- کسانی که سابقه صرع یا سکته دارند و بهبودی کامل آنها حاصل نشده
۵-  اشخاص شهوت ران(زیرا در دوران چله باید کاملا پرهیز کار بود)

با رعایت تمامی اصول و پرهیز جمالی و جلالی یک چله ی ۴۱ روزه نشسته و در روز بیرون و در جایی که آب باشد به شکلی بنشینید که سایه تان در آب بیافتد

دعای زیر را روزانه ۱۱۰۰ مرتبه تلاوت کنید.

وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ

قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ

و هر ۱۰۰ مرتبه که تلاوت کردید بعدش دعای زیر را بخوانید:
اللهمَّ انا اعظَمُ فَإنَّه یُِذِلُّ و یُظاهِرُو الایاتِ اُنصُرنا یا قَومِ هَمزاد

 

********************************************

چگونگی احضار همزاد:
برای تسخیر کردن همزاد بایستی اتاقی را انتخاب کنید که کاملا ساکت و آرام باشد و هیچ کسی ‏به آنجا رفت آمد نکند . اتاق را کاملا تمیز کرده و در صورت امکان محل را خوشبو کنید . ‏دیوارهای اتاق ( بخصوص دیوار طرف غربی و طرف قبله ) را کاملا تمیز کرده و در صورت ‏امکان، اتاق چند ساعتی باید آفتاب بخورد.‏
باید فرد دوش گرفته و کاملا لخت شده و یک لنگ به خود پیچیده و از بخورات خوشبو استفاده ‏نماید .‏
طریقه عمل به این صورت است که یک شمع ( یا چراغ ) روشن کرده و پشت سر خود می ‏گذارید ، به طوری که سایه شما روی دیوار کاملا دیده شود. سپس به پیشانی سایه خود نگاه ‏میکنید. به مدت یک ساعت ( در بعضی اشخاص ممکن است از یک ساعت بیشتر و یا کمتر ‏باشد).‏
پس از خیره شدن هر وقت که پلک زدید به بالای سر خود نگاه کنید. پس از مدتی یک نور یا ‏روشنایی به شکل دایره خواهید دید. این نور ممکن است تغییر رنگ داده و به رنگهای ‏مخطلفی درآید و گاهی محو شده و دوباره ظاهر می شود ، ولی شما باید به تمرین خود ادامه ‏داده به هیچ عنوان نباید به افکار پلید فکر کنید. ( فکر و نیتتان پاک باشد)‏
باید توجه داشته باشید که همزاد در قیافه اصلی خود ظاهر می شود و گاهی هم ترسناک ‏میباشد، به همین دلیل انجام این عمل برای کسانی که نمی توانند بر ترس و وحشت خود غلبه ‏کنند، به هیچ عنوان توصیه نمی شود.‏

‏ ‏
‏(این عمل باید در اولین شب ماه قمری شروع شود تا باعث ضرر و زیان نشود )‏
بچه ها حالا من بخاطره کاربره شکوفه۲ این مطلبو گزاشتم به نظرم اینکارارو انجام ندین
چه کاریه اخه
بعد میان میگن ما مورده ازارو اذیت جن ها قرار گرفتیم خوب بله شما وقتی میرین طرفه اونا اونا هم میان طرفه شما دیگه

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: همزاد یا همزاده به معنای همراه زاده شده علوم غریبه همزاد ها روش احضار همزاد

تاريخ : 12 / 11 / 1395 | | نویسنده : کوروش |
اکثر دانشمندان درباره زندگی وحالتهای مختلف بشر بررسی کرده اند , تنها توانسته اند بخش کوچکی از جسم ماده وی را بشناسند و به کشفیات ناچیزی هم در این مورد نائل آیند , به طور کلی در این بررسی ها و تحقیقات انجام شده از عناصر تشکیل دهنده وجود ذاتی بشر , بجز تعداری سلول و مواد معدنی و... تا کنون پیشرفت چشمگیری حاصل نشده است . و دانشمندان کمی هم درباره جسم اثیری و یا روح که جزء اصلی حیات مادی هستند , به پژوهش هایی پرداخته اند.از جمله ناشناخته های جسم اثیری و روح که با کالبد شخص ارتباط مستقیم دارد ماده ای است بنام اکتوپلاسم که اخیرا دانشمندان روح شناس به وجود آن در زمان خواب های روحی ومدیومی پی برده اند و توانسته اند با دوربین های ویژه , از این ماده در زمان خروج از بدن مدیوم های روحی , در جلسات تماس با ارواح , عکس برداری کنند و حتی آنرا تجزیه نمایند.اکتوپلاسم ماده ای است به شکل بخار یا دود , به رنگ های سفید تا دودی مایل به فیلی , که در زمان خواب های روحی , از قسمت های مختلف جسم مدیوم (گوش , دهان , بینی) بیرون می آید و این مواد , به وسیله دستگاههای عکاسی مادون قرمز و ماوراء بنفش قابل دیدن و عکسبرداری است . البته باید توجه داشت که دیدن این ماده با چشم معمولی گاهی امکانپذیر است و چنانچه از دستگاههای یاد شده استفاده شود به مراتب واضح و روشن تر دیده می شود , ضمن اینکه افراد نادری که مدیوم های بینای خوبی هستند می توانند با چشم تن این ماده را بطور کامل رویت کنند.این ماده در جلسات روحی تجسدی از سوراخ های بینی و دهان و گوش یا برخی از قسمت های منافذ بدن و قسمت های دیگر خارج می شود که ارواح می توانند با استفاده از وجود اکتوپلاسم های مدیوم ] به خود شکل جسم مادی داده تا همگان آنها را روئیت کنند. چنانچه در جلسات تماس قصد ارواح تجسد نبوده و تنها هدف آنها نمایش دادن پدیده های روحی باشد , مقدار خروج اکتوپلاسم از بدن مدیوم یا وسیط کمتر خواهد بود و گاهی توسط مدیوم های متوسط هم می توان تحرکات روحی را مشاهده کرد.ماده اکتوپلاسم از پلاسمای خون افراد بشر که مایع رقیق و بی رنگ است سرچشمه گرفته و منبع اصلی آن را خون تشکیل می دهد و هرچه رنگ این عنصر روشن و شفاف تر باشد , به همان نسبت هم قدرت مدیومی بیشتر بوده و در نتیجه پدیده های روحی قوی و مناسب تری در جلسات روحی مشاهده خواهند شد.ارواح با استفاده از این ماده می توانند در جلسات روحی تجسد یافته و به روح و تنپوش خود شکل مادی دهند , یعنی جسم اثیری با قدرت گرفتن از اکتوپلاسم , حیات مادی به خود گرفته و قابل دید و حتی لمس می شود . این بدن کاملا مانند جسم یک انسان زنده , سفت و محکم و دارای قدرت جسمی و تکلم و حرکت خواهد بود . خروج و رویت اکتوپلاسم در تاریکی و یا نورهای بسیار کم امکانپذیر است و پس از پایان جلسه جلسات تجسدی , مجددا اکتوپلاسم جذب بدن مدیوم می شود . چنانچه در مواقعی که مدیوم در محل خود قرار دارد , خروج اکتوپلاسم برابر دستورات هادی جلسه درست انجام شود آنگاه هیچگونه آسیبی به مدیوم وارد نخواهد شد . ولی اگر پیش از خاتمه جلسه روحی اشتباهی در آنجا رخ دهد , فرضا در اواخر جلسه چراغهای محل برقراری تماس به طور ناگهان روشن شوند و یا افراد جلسه با هیاهوی زیادی باعث ناراحتی مدیوم گردند , در این حالت ها جذب پلاسما به کندی صورت می گیرد و این امر باعث ناراحتی مدیومی می شود که هنوز در خواب است . به همین دلیل است که روشن کردن چراغ ها تا پایان جلسه نباید انجام گیرد , زیرا در چنین حالتی مدیوم پس از بیداری دچار تشنج و تهوع می شود که هادی جلسه باید با خونسردی , اطراف او را کنار بزند و مقداری شربت قند غلیظ به او بخوراند و پس از گذشت چند دقیقه دیگر , مدیوم حالت عادی خود را باز خواهد یافت.از جنس و چگونگی بوجود آمدن و خروج اکتوپلاسم از بدن و جذب مجدد آن , هنوز آگاهی دقیقی در دست نیست , ولی دانشمندان , مواد اکتوپلاسم را در آزمایشگاه های مختلف مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده اند که برخی از مواد تشکیل دهنده آن از کلرید سدیم و فسفات کلسیم است.وجود مدیوم و قدرت وی در ایجاد نوع اکتوپلاسم مورد نیاز ارواح در تجسد روحی , نقش بزرگ و به سزایی را دارا می باشد و به طور کلی , کسب موفقیت در هر یک از مجالس روحی بستگی به شرایطی دارد که قبلا در محل تدارک دیده شده است , ارواح برای تجسد یافتن تنها از اکتوپلاسمی که به وسیله مدیوم بوجود می آید استفاده نمی کنند . بلکه از سیالات حضار که در جلسات روحی پراکنده می شوند نیز برای تجسد بهره می گیرند , لذا ترکیب اکتوپلاسم و سیالاتی را که ارواح به نسبت دلخواه با هم مخلوط می کنند , قابل استفاده برای تجسد ارواح می باشد.در اصطلاح علم روحی این ماده را تلی پلاسم می نامند , یعنی در کل , این ماده اخیر است که تجسد را بوجود می آورد و به همین دلیل هم لازم است که نسبت معتقدین به وجود و بقای روح در جلسات می بایست زیادتر از افراد عادی یا منفی ها باشند . چون سیالات مثبتی که در جلسات وجود دارند در تجسدات روحی رل بسیار مهمی دارند.بعضی از تجسدات در جلسات روحی به قدر واضح است که همان وهله اول , ارواح تجسد یافته خوب شناخته می شوند و در چنین حالاتی مشاهده شده که هیچگونه تغییرات ظاهری و شخصیتی در جسم تجسد یافته بوجود نیامده است . ارواحی که در جلسات روحی حاضر می شوند اکثریت قریب به اتفاق آنها پوشیده و با لباس هستند. این لباس ها شکل لباس هایی است که ارواح در زمان حیات مادی خود بیشتر از آنها استفاده می کرده اند.دانشمندان روح شناس دنیا اکثرا بر این باورند که تمام اجسام و گیاهان و حیوانات و یا نسل بشر , دارای دو شکل , که یکی از آنها مادی و دیگری اثیری است می باشند و به همین دلیل هم ارواح در جلسات روحی با همان لباس های خود که قبل از مرگ استفاده می کرده اند ظاهر می شوند . زیرا ارواح می توانند هر عنصری را با نیروی عقل (اثر عقل بر ماده) به وجود آورند و از آن استفاده کنند.لباس اکثر ارواحی که در جلسات روحی تجسد می یابند به رنگهای گوناگون است و لباس بانوان بیشتر تور حریری است که تمام بدن آنها را پوشانیده و کلاهی از همان جنس بر سر می کشند و در زمان ختم جلسات لباس آنها آخرین قسمتی است که از انظار ناپدید می شوند . برخی از هادی ها در جلسات روحی توانسته اند با اجازه خود ارواح , تکه ای از لباس آنها را بریده و در آزمایشگاهها به تجزیه آن بپردازند و در نهایت به این نتیجه رسیده اند که لباس ارواح از همان جنس اکتوپلاسم است.در جلسه ای از روح حاضر سوال شد آیا اجسم پس از نابودی در جهان روحی دارای شکل مخصوصی هستند . در پاسخ گفت بله اجسام پس از نابودی و از بین رفتن شکل ظاهری حالت اثیری خود را حفظ می کنند, چون هر عنصری دارای خصوصیات مربوط به خود است فرضا اگر شیوی بسوزد به خاکستر و گرما و دود تبدیل می شود و ظاهرا آن شی از بین می رود ولی در کل همان شکل اولیه او به صورت اثیری با تبدیل جدید در عالم خلقت خواهد ماند. 

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: اکتوپلاسم چیست؟ علوم غریبه متافیزیک علم و دانش علوم غریبه

تاريخ : 8 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

یکی از دلایلی که فیزیک‌دانان را از قبول سفر در زمان باز می‌دارد، مسئله وجود پارادوکس‌های زمان است. برای مثال، شما اگر به گذشته سفر کنید و پدر و مادر خود را قبل از تولد خودتان به قتل برسانید، در این صورت تولد شما دیگر غیر ممکن خواهد بود. بنابراین هرگز نمی‌توانید به گذشته سفر کنید تا پدر و مادر خود را به قتل برسانید. این مسئله از این جهت اهمیت دارد که علم بر اساس ایده‌هایی که منطقا با هم سازگار باشند، شکل می‌گیرد. وجود یک پارادوکس زمان موثق، کافی است تا بتوان سفر در زمان را به کلی رد کند. در زیر پارادوکس های زمان را با هم مرور می کنیم.پارادوکس پدربزرگ:در این پارادوکس گذشته را به گونه‌ای تغییر می‌دهیم که اکنون را غیر ممکن می‌کند. به عنوان مثال با بازگشت به گذشته بسیار دور، در زمان دایناسورها، تصادفا پای خود را بر روی یک پستاندار خزدار کوچک که نیای اصلی انسان است، می‌گذارید. با از بین بردن اجداد خود، مسلما دیگر وجود نخواهید داشت.پارادوکس اطلاعات:در این پارادوکس، انتقال اطلاعات از آینده به گذشته، عدم وجود منشاء مشخصی برای اطلاعات را نتیجه می‌دهد. به عنوان مثال، فرض کنید که دانشمندی یک ماشین زمان بسازد و سپس به گذشته رفته تا اسرار سفر در زمان را به خودش در زمان جوانی منتقل کند تا خیلی زودتر به این کشف برسد. به این ترتیب معمای سفر در زمان منشاء و آغازی نخواهد داشت، زیرا ماشین زمانی که دانشمند جوان خواهد داشت، به وسیله خودش ساخته نشده و بلکه به وسیله خود پیرترش به او داده شده است.پارادوکس بیلکر:در این پارادوکس فرد می‌داند که آینده چگونه خواهد بود و کاری می‌کند که آینده را غیر ممکن سازد. به عنوان مثال ماشین زمانی می‌سازید که شما را به آینده ببرد و می‌بینید که تقدیر شما بر این بوده است که با زنی با نام جین ازدواج کنید و این ازدواج کاملا ناموفق بوده است، با این وجود عمداً تصمیم می‌گیرید که در عوض با هلن ازدواج کنید و به این ترتیب آینده خود را غیر ممکن می‌کنید.پارادوکس جنسی:در این پارادوکس شما پدر خود می‌شوید که از نظر بیولوژیکی پدیده‌ای غیر ممکن است. در داستانی که به وسیله فیلسوف بریتانیایی، جاناتان هریسون نوشته است، قهرمان داستان نه تنها پدر خود می‌شود، بلکه خود را می‌خورد. آیزاک آسیموف در کتاب انتهای ابدیتف نیرویی به نام پلیس زمان را به تصویر می‌کشد که مسئول جلوگیری از وقوع این پارادوکس‌ها است. مجموعه فیلمهای ترمیناتور، به پاراداوکس اطلاعات مربوط می‌شود. دانشمندان ریزتراشه‌ای را مورد مطالعه قرار می‌دهند که روباتی از آینده به اکنون آورده است و توسط آن نسلی از روبات‌ها را می‌سازند که هوشمندند و بر جهان مسلط می‌شوند. به بیان دیگر، این ابر روبات‌ها هرگز به وسیله یک مخترع طراحی نشده‌اند بلکه به سادگی از قطعه به‌جا مانده از یک روبات آینده حاصل آمده‌اند. در فیلم فوق‌العاده بازگشت به آینده، مایکل جی فاکس برای جلوگیری از وقوع پارادوکس پدربزرگ مبارزه می‌کند. او در سفر به گذشته، با مادر خود در سن نوجوانی برخورد می‌کند. مادر این شخص هنوز ازدواج نکرده بود. او فورا عاشق پسرش می‌شود. اما پسر می‌داند که اگر مادر او به پیشنهاد پدر آینده خود جواب منفی بدهد، وجود فاکس به خطر خواهد افتاد.تصویری از فیلم بازگشت به آینده: دکتر براون پای تخته سیاه می رود و خطی افقی می کشد که نمایانگر خط زمان برای جهان ماست. سپس خط دومی می کشد که از اولی منشعب می شود، و نمایانگر جهان موازی است که وقتی گذشته را عوض کنیم سر بر می آورد. بدین ترتیب، هرگاه در رودخانه ی زمان سری به گذشته بزنیم، این رودخانه به دو شاخه تقسیم می شود، و یک خط زمان تبدیل به دو خط زمان می شود، یا آنچه که به چند جهانی معروف است ختم می شود.درست است که فیلم‌نامه نویسان، به منظور ساختن فیلمهای تأثیرگذار هالیوودی، عمداً قوانین فیزیک را زیر پا می‌گذارند، اما در مجامع فیزیکی این پارادوکس‌ها بسیار جدی گرفته می‌شود. هر گونه راه حلی که برای این پارادوکس‌ها ارائه می‌شود، باید با نظریه کوانتوم و نسبیت سازگار باشد. بگذارید برای سازگاری با نسبیت مثالی بزنیم: رودخانه زمان نمی‌تواند مسدود شود. یعنی شما نمی‌توانید بر روی رودخانه زمان سد بزنید. زمان در نسبیت عام، به صورت یک سطح پیوسته و هموار توصیف می‌شود و نمی‌توان آن را پاره کرد. ممکن است توپولوژی خود را تغییر دهد، ولی نمی‌تواند متوقف شود. یعنی، اگر قبل از تولد، پدر و مادر خود را به قتل برسانید، نتیجه آن تنها این نیست که شما از صحنه روزگار ناپدید می‌شوید، بلکه این مسئله قوانین فیزیک را نقض خواهد کرد.در حال حاضر فیزیک‌دانان، دو راه حل ممکن برای پارادوکس‌های زمان گرد آمده‌اند. نخست، کیهان‌شناس روسی، ایگور نوویکوف، معتقد است که ما مجبوریم به گونه‌ای عمل کنیم که هیچ پارادوکسی رخ ندهد. دیدگاه او مکتب قائمیت به ذات، نامیده می‌شود. او عقیده دارد که اگر رودخانه زمان به آرامی چرخیده و گردابی بسازد، دستی نامرئی، به هر ترتیبی، مداخله کرده و در صورتیکه بخواهیم با سفر به گذشته، منجر به ایجاد یکی از پارادوکس‌ها شویم، جلوی ما را می‌گیرد. اما از طرفی دیدگاه نوویکوف، تناقضاتی را با مسئله اختیار می‌کند. نوویکوف معتقد است که قانون ناشناخته‌ای در فیزیک وجود دارد که جلوی هر عملی را آینده را تغییر دهد، می‌گیرد. او نوشته است ما نمی‌توانیم مسافری را به باغ بهشت بفرستیم، تا حوا را از چیدن سیب یا خوردن گندم منصرف کند.این نیروی مرموز که ما را از تغییر گذشته و در نتیجه ایجاد پارادوکس، باز می‌دارد چیست؟ نوویکوف می‌نویسد: وجود چنین جبری بر اختیار ما، غیر طبیعی و مرموز است. با این حال، نمی‌توان وجود این دو را به موازات هم منتفی دانست. او همچنین می‌نویسد: به عنوان مثال، شاید من بخواهم بدون کمک هیچ ابزاری روی سقف راه بروم، قانون گرانش مرا از انجام این کار باز می‌دارد. اگر سعی کنم، پائین می‌افتم، بنابراین اختیار من محدود می‌شود. از طرفی دیگر، زمانی که اجسام بی‌جان بدون هیچ اختیاری به گذشته منتقل شوند، امکان وقوع پارادوکس‌های زمان باز وجود دارد. فرض کنید که مسلسل را به سال ۳۳۰ قبل از میلاد، درست قبل از جنگ تاریخی بین اسکندر و داریوش سوم، بفرستید و دستور استفاده از آن را هم ضمیمه کنید. در آن صورت به احتمال زیاد تمام تاریخ اروپا بعد از آن زمان تغییر می‌کرد و ممکن بود اکنون به جای زبان اروپایی، به زبان فارسی صحبت می‌کردند.درحقیقت حتی کوچکترین اختلال در گذشته می‌تواند پارادوکس‌های غیرمنتظره‌ای را در زمان حال پدید آورد. به عنوان مثال، در نظریه آشوب از اثر پروانه‌ای استفاده می‌شود. در اوقات بحرانی شکل‌گیری آب و هوای زمین، حتی لرزش بال‌های یک پروانه اعوجاجاتی را ایجاد می‌کند که می‌تواند تعادل بین نیروها را بر هم زند و طوفان‌های قدرتمندی ایجاد می‌کند. حتی کوچکترین اجسام بی‌جانی که به گذشته فرستاده می‌شوند، ناچار گذشته را به صورت غیر قابل پیش‌بینی تغییر می‌دهند و نتیجه آن، یک پارادوکس زمان است.روش دوم برای حل پارادوکس‌های زمان این است که رودخانه زمان به آرامی دو شاخه شود و به این ترتیب دو دنیای مجزا را شکل دهد. به بیان دیگر، اگر قرار بود به گذشته سفر کنید و قبل از تولد خود پدر و مادرتان را هدف گلوله قرار دهید، احتمالا در جهان دیگری، افرادی که از نظر ژنتیکی درست شبیه پدر و مادر شما هستند را خواهید کشت. جهانی که در آن شما هرگز متولد نخواهید شد. اما پدر و مادر شما در جهان اصلی آسیبی نخواهند دید. این فرضیه دوم، نظریه جهان‌های بی‌شمار نامیده می‌شود، این ایده که تمام جهان‌های کوانتومی ممکن، احتمالاً وجود دارند، این امر واگرایی هاوکینگ را منتفی می‌کند زیرا در این حالت تابش مثل فضای مایسنر مکرراً وارد کرمچاله نمی‌شوند، بلکه فقط تنها یک بار از آن عبور می‌کند. هر بار که از داخل کرمچاله می‌گذرد، وارد جهان جدیدی می‌شود. و این پارادوکس شاید به عمیق‌ترین پرسش در نظریه کوانتوم منجر شود: چگونه یک گربه می‌تواند در یک زمان، هم مرده و هم زنده باشد. برای پاسخ به این سوال، فیزیک‌دانان مجبور بودند به دو راه حل بیندیشند:۱) یا نوعی هوشیاری و خرد کیهانی وجود دارد که ناظر ماست.۲ ) یا بی‌نهایت جهان کوانتومی وجود دارد.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: پارادوکس‌های زمانفیزیکدانانمتافیزیکعلوم غریبه

تاريخ : 6 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

پارمنیدس نخستین کسی ست که درباره متافیزیک بحث کرده است. این فیلسوف در قرن ششم قبل از میلاد مسیح می زیسته است. پارمنیدس را "پدر متافیزیک" می دانند اگرچه وی واژه متافیزیک را به کار نبرد و این واژه برای نخستین بار توسط آندرونیکوس دو رودس یک قرن قبل از میلاد مسیح به کار برده شد. پارمنیدس در اثرش با نام "درباره طبیعت" به شرح شهودی که درباره هستی برایش ییش آمده بود یرداخت و توضیح داد که در یک ارابه با استقبال فرشتگان به درهای عدالت رسید. فرشتگان درها را برایش باز کردند و او با ارابه در جاده ای روانه شد و فرشته ای برایش از سه راه سخن گفت:۱. راه نخست راه واقعیت هستی ست که مخصوص خداست و بشر به آن راه ندارد.۲. راه دوم راه حدسیات است که ظواهر را تشکیل می دهد و بشر در این راه گام می نهد.۳. راه سوم راه حدسیاتی ست که به واقعیت شباهت دارند.طبق نظر پارمنیدس، هستی یا وجود پایدار است و تغییر و دگرگونی بر آن راه ندارد. تشکیل و نابودی هم از مواردی ست که برای هستی غیر ممکن است چرا که هستی همیشه بوده، هست و خواهد بود و نمی تواند از عدم به وجود آمده باشد. در عین حال، برای هستی نمی توان نابودی قائل شد. هر آنچه که بشر می گوید، ظواهر را نشکیل می دهد و واقعیت جز این است.پارمنیدس "واحد سه گانه": هستی، فکر و سخن را مطرح کرد و معتقد بود که این سه با همند. به نظر او، حدسیات و حرفهای توخالی از عدم است و باید از آنها اجتناب کرد.پارمنیدس این جمله معروف را گفته که: "وجود دارد یا وجود ندارد". او هستی و عدم را با هم تعریف کرده است. هستی طبق نظر او ذهنی نیست چرا که او جهان را به شکل کروی در نظر گرفت. در تعریف پارمنیدس از هستی، "جدایی متافیزیکی" وجود ندارد. او صرفا دو سطح برای حرف و فکر در نظر گرفته و آنها را از هم جدا کرده است. او بین درجه واقعیت (یا فکر) یعنی دانش و حدسیات فرق قائل شده و این دو را از هم جدا کرده است.قبل از آن که به نظریات افلاطون بپردازم، لازم است دیدگاه پارمنیدس درباره هستی را نقد کنم.۱. پارمنیدس شناخت واقعیت را از انسان سلب کرده و تکلیف خود و دیگر فلاسفه را یک سره روشن کرده است! او این راه را که همان راه اول ییشنهادی فرشته به اوست از توان انسان خارج می دانست.۲. پارمنیدس جهان متافیزیکی را تقسیم بندی نکرد و دیدگاه او ساده ترین و ابتدایی ترین دیدگاه ممکن در این زمینه است. چرا که آنچه به عقل مربوط است از حسیات جداست و می توان آنها را جداگانه بررسی کرد. این موردی ست که وی به آن نپرداخته است.۳. پارمنیدس هستی را بدون تغییر و هرگونه تغییر در هستی را غیر واقعی می داند. او زمان را از هستی حذف می کند. حذف زمان یکی از اشکالات اساسی در متافیزیک پارمنیدس است.۴. در جمله معروفش: "وجود دارد یا وجود ندارد"، پارمنیدس دو گزاره "وجود دارد" و "وجود ندارد" را با هم آورده است. آوردن این دو گزاره با هم باعث شده که جمله پارمنیدس همواره درست باشد. چرا که یا چیزی وجود دارد یا وجود ندارد و مورد سومی نمی توان برایش قائل شد. در حالی که باید این دو گزاره را جدا از هم در نظر گرفت و وجود را از عدم جدا کرد. این مورد در فلسفه به گزاره سوفیسم معروف است.افلاطونافلاطون در کتابش با نام "جمهور" به بحث درباره متافیزیک یرداخته است. او همانند پارمنیدس، هستی را موضوع شایسته بررسی در فلسفه می دانست. افلاطون همانند پارمنیدس معتقد بود که هستی پایدار است و تغییر نمی کند. او در این موارد با یارمنیدس اختلاف نظر داشت:۱. واقعیت هستی را می توان با عقل (و نه با حسیات) درک کرد و شناخت باید به آنچه به عقل مربوط است و نیز به حسیات تقسیم شود.۲. هستی جهان ایده ها را تشکیل می دهد. ایده در نظر افلاطون همان فرم یا شکل مشترک اجسام است. ما از اجسامی که دارای فرمها و شکلهای مختلف هستند، ایده ای ذهنی داریم. به عنوان مثال، سگها به شکلها و اندازه های مختلف وجود دارند اما ایده ما از "سگ" یکی ست و آن شکلی ست که در بین سگها مشترک است و گونه سگها را تشکیل می دهد. ایده همان فرم، جوهر یا ذات، گونه و هستی ست.افلاطون دو نوع شناخت قائل بود و هر هریک از این دو را به دو بخش تقسیم کرد:۱. شناختی که در حد حدسیات باقی می ماند و جهان حسیات را شامل می شود.۱.۱. اجسام (که از طریق حسیات شناخته می شوند) ۱.۲. تصاویر ۲. شناختی که به دانش ختم می شود و جهان ذهنی را شامل می شود. ۲.۱. فرضیه های ریاضی ۲.۲. ایده ها از نظر افلاطون، فرضیه های ریاضی نخستین بخش از جهان هستی هستند که از طریق ذهن شناخته می شوند و ایده هایی که ما از اجسام داریم بخش دوم این جهان هستی را تشکیل می دهند.از نظر او، شناختی که به فرضیات خلاصه شود دانش واقعی را نمی سازد بلکه برای شکل گیری دانش به اصول برتری که به ایده ها مربوط است باید رجوع کرد. افلاطون برای جهان ایده ها اصلی در نظر می گیرد که همانا "اصل نیکی" ست. او این اصل را اصل نظم در هستی می داند. در عین حال، ایده نیکی که او مطرح می کند می تواند ورای مفهوم هستی مطرح شود. او اشاره ای به این که این ایده را چگونه باید دریافت کرد نمی کند. می توان این طور در نظر گرفت که ایده نیکی که افلاطون مطرح کرده، از طریق شهودی قابل درک و دریافت است.افلاطون دو مدل ارائه می کند که می توان آنها را "اصل استعلایی" نامید: ایده نیکی و کار یدید آورنده. از نظر او، یدید آورنده هنگام تشکیل جهان ایده های ابدی را به وجود آورد.افلاطون دو اصل را در متافیزیک خود در نظر گرفت: اصل واحد و اصل دوگانگی نامشخص (تعیین نشده). این دو اصل را ییروان فیثاغورث قبل از افلاطون در سلسله اعداد مطرح کرده بودند. از نظر افلاطون، اصل واحد همان فرم اجسام است درحالی که دوگانگی در آنها مربوط به ماده می باشد. اصل واحد به تعبیر دیگر، همان علت ایده هاست چرا که وحدت یا یگانگی وجه مشترک هر ایده است و طبق آن، هر جسم می تواند خودش باشد و همان گونه که هست شناخته شود.دوگانگی که دومین اصل در متافیزیک افلاطونی ست را می توان در تقسیم بندی جهان ذهنی از جهان حسی در نظر گرفت. این دو کاملا از هم جدا نیستند بلکه با همند. دوگانگی بر جهان حسیات حکمفرماست در حالی که وحدانیت خاص دنیای ذهنیات است و بر تنوع آن محاط است. اصل واحد مربوط به نظم است درحالی که اصل دوگانگی مربوط به بی نظمی ست. این دو اصل، در تضاد با هم ولی مکمل یکدیگرند.ایرادی که بر متافیزیک افلاطونی می توان گرفت این است که افلاطون ایده ها را جدا از اجسام و نه در خود آنها در نظر می گرفت. از نظر او جهان ایده ها جهانی جدا از ما و همان شکل های مشترک اجسام است. این دیدگاه، فلسفه افلاطون را از واقعیت گرایی دور کرد.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: متافیزیک از دیدگاه پارمندیس و افلاطون متافیزیکعلوم غریبه

تاريخ : 6 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |
جدای از این که حقیقت داشته باشند یا نه، همواره با جذابیت های دلهره آوری همراه بوده اند. این موضوع، دست مایه ی آثار خلاقانه و هنرمندانه ی بسیاری شده است، از دراکولای برام استوکر گرفته تا تابلوی خون آشام ادوارد مونک. در اینجا پنج روایت از رویارویی با خون آشام ها ارائه گردیده که ممکن است ریشه هایی در حقیقت داشته باشند.چنانچه مایل هستید درباره ی حقیقی یا خیالی بودن خون آشام ها اطلاعات بیشتری کسب کنید، می توانید به مطلب «خون آشام ها، تخیل یا واقعیت؟» مراجعه نمایید.آرنولد پاول(Arnold Paole) و خون آشامی آرنولد پاول یک قانون شکن صربستانی بود که بعد از مرگش در سال ۱۷۲۶ خون آشام شد. گفته می شود او دست کم ۱۶ نفر را در دهکده ی خود، مدوئگنا، کشته است. این دهکده در کنار رودخانه ی موراوا و در همسایگی شهر پاراسین قرار دارد. دلیل اهمیت این مورد از رویارویی با خون آشام، دخالت مستقیم مقامات اتریشی و مستندسازی مأمورین و پزشکان صربستانی است. این افراد وجود خون آشام ها را تأیید کردند و بیشتر گزارش های تهیه شده از این مورد، توسط دو پزشک ارتش اتریش به نام های «گلیزر» و «فلاکینگر» تهیه شده اند.پیتر پلوگویوویچ(Peter Plogojowitz) پیتر پلوگویوویچ دهقان در دهکده ای به نام کیسیلوا در صربستان زندگی می کرد. وی در سال ۱۷۲۵ از دنیا رفت. پیتر بعد از مرگ به خون آشام تبدیل شد و نه تن از ساکنان دهکده ی کیسیلوا را به قتل رساند. پرونده ی خون آشامی پیتر پلوگویوویچ مستندترین پرونده در رابطه با خون آشام ها می باشد. اسقف اعظم، فرامبالد، که گماشته ی دولت اتریش بود، این مورد را گزارش کرد. بعد از مرگ پیتر پلوگویوویچ، نه نفر به طور ناگهانی جان سپردند و گفته می شد آن ها توسط پلوگویوویچ به قتل رسیده اند. همسر وی به خبرنگاران گفته بود که شوهرش پس از مرگ به ملاقاتش آمده و کفش هایش را می خواسته است. وقتی جسد پیتر توسط کشیش محلی و ساکنان کیسیلوا بررسی شد، معلوم گردید که جسد متلاشی نشده است. موهای سر و ریش بلند شده، “پوست و ناخن ها سالم بودند”. تمام این ها، نشانه هایی از تبدیل شدن به خون آشام است.حمله خون آشام ها به شهر ارواح در سال ۱۸۹۹ در کاریبو، آلاسکا طلا کشف شد و در مدت دو سال، بیش از سی هزار نفر در جست و جوی خوشبختی در این شهر کوچک سکنی گزیدند، اما هنگامی که طلا در سال ۱۹۰۱ تمام شد، کاریبو به شهر ارواح بدل گردید. چهل و یک سال بعد، یک گروه ده نفره از مهندسان نظامی برای ساختن بزرگراه آلکان به کاریبو آمدند. بزرگراهی برای پیوند دادن آلاسکا به ۴۸ ایالت آمریکا.در شب سیزدهم ژوئن سال ۱۹۴۲، مرکز فرماندهی طرح در وایتهورس کانادا، یک پیغام فوری از کمپ کاریبو در یافت کرد. مردی که به نظر وحشت زده می رسید، از حمله ی خون آشامان خبر می داد. یک تیم حمله از سیاتل اعزام شد تا به بحران خون آشامان رسیدگی کند. آن ها تمام خون آشامان اطراف کمپ و معدن طلا را که باعث آزار دیگران بودند، کشتند.آزمایشاتی بر روی لباس ها و وضعیت خون آشامان ساکن معدن طلای متروک انجام گرفت، نشان داد که پنج تن از خون آشامان به احتمال زیاد در دوران جویندگی طلا در کاریبو بین سال های ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۱، مبتلا شده و تغییر ماهیت داده اند. این خون آشامان به نحوی توجیه ناپذیر پس از چهل سال خواب دوباره به زندگی بازگشته بودند.زن برزیلی و خون آشام در اکتبر سال ۱۹۷۷، یک زن برزیلی به نام کلودومیرا پایکسائو(Claudomira Paixao)، به دلیل تابش نوری خیره کننده از پنجره ی اتاقش از خواب بیدار شد. سپس مردی میان موجی از گرمای شدید پدیدار گردید و خون کلودومیرا را با یک سرنگ خارج کرد. زن نگون بخت قادر به سخن گفتن و فریاد زدن نبود. عاقبت، موجود وهم انگیز به طرزی ناگهانی ناپدید شد. خانم پایکسائو سپس برای درمان سوختگی هایش به بیمارستان منتقل گردید.فردریک و خون آشام ها یک روز بعد از ظهر در ماه جولای سال ۱۹۶۸، جنینگز فردریک(Jennings Frederick) در اطراف ریوسویل، ویرجینیای غربی در حال شکار بود که صدایی او را این گونه مورد خطاب قرار داد: «من دوست هستم. من به دنبال صلح هستم. کمک پزشکی لازم دارم. از شما درخواست کمک دارم.» جنینگز احساس کرد چیزی بازویش را گرفته، و هنگامی که برگشت، با یک شبه انسان سبزچهره و عجیب رو به رو شد.شبه انسان، جسمی به نازکی ساقه ی درختان و بازوانی لاغر همچون ریشه پیچک داشت. او بازوی فردریک را با انگشتان سوزن گونه اش سوراخ کرد و خونش را خارج ساخت. سپس چشمانش قرمز شدند و با چرخش خود، فردریک را به خواب بردند. این موجود وحشتناک پس از آن که تشنگی اش را فرونشاند، قربانی خود را رها کرد و با گام هایی بلند دور شد.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: خون آشام ها داستان های نقل شده از خون آشام هاعلوم غریبه

تاريخ : 6 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |
 باور غلط سخت کار کردن باعث از بین رفتن افسردگی می‌شود :

افسردگی تقریباً از هر شش نفر، یک نفر را درگیر می‌کند به همین دلیل است که راه‌حل‌های عامیانه و اطلاعات نیمه حقیقی بسیاری در مورد این بیماریِ شایع، وجود دارد.  یکی از این نظریات این است: خود را در کار غرق کن تا احساس بهتری پیدا کنی. در واقع چنین پیشنهادی ممکن است برای غم و اندوه ملایم کمک کننده باشد، اما افسردگی مورد متفاوتی است. در حقیقت زیاد کار کردن می‌تواند خود نشانه‌ای از افسردگی بالینی باشد، به خصوص در مردان. باور غلط: افسردگی یک بیماری واقعی نیست افسردگی یک بیماری جدی است و علت اصلی ناتوانی در افراد بزرگ‌سال آمریکایی می‌شود. اما هنوز هم این بیماری با غم و اندوهِ عادی اشتباه گرفته می‌شود. شواهد بیولوژیکی این بیماری را می‌توان در اسکن مغز مشاهده کرد. این اسکن‌ها نشان می‌دهند که در این بیماران سطح فعالیت غیرطبیعی در مغز دیده می‌شود. مواد شیمیایی اصلی مغز که سیگنال‌ها را بین اعصاب منتقل می‌کنند نیز در افراد افسرده متعادل نیستند. واقعیت: تشخیص افسردگی در مردان سخت است.عزیزان یک مرد افسرده، و حتی دکتر او ممکن است نتوانند افسردگی او را تشخیص دهند. دلیلش این است که مردان نسبت به زنان ، کمتر در مورد احساسات خود صحبت می‌کنند. و برخی از مردان افسرده به نظر غمگین و یا پژمرده نمی‌رسند. در عوض، مردان ممکن است تحریک‌پذیر، عصبانی و یا بی‌قرار باشند. آن‌ها حتی ممکن است به دیگران آسیب بزنند. برخی از مردان برای کنار آمدن با افسردگی دست به رفتارها بی‌پروا می‌زنند و یا از الکل و مواد مخدر استفاده می‌کنند. افسردگی تنها دلسوزی برای خود است فرهنگ ما نیروی اراده و سرسختی روانی را تحسین می‌کند و سریعاً به کسی که از مشکلی شکایت دارد برچسب میزند.اما افرادی که دچار افسردگی بالینی هستند تنبل نیستند و یا تنها برای خودشان متأسف نیستند. آن‌ها نمی‌توانند کاری کنند که افسردگی‌شان ناگهان از بین برود. افسردگی یک بیماری پزشکی است یک مشکل سلامتی که مربوط به تغییرات مغزی است. این بیماری نیز همانند بیماری‌های دیگر، معمولاً با درمان مناسب بهبود می‌یابد.واقعیت: هر کسی ممکن است افسرده شود هر کسی چه درون‌گرا چه برون‌گرا، خجالتی یا مطمئن به خود، هر کسی با هر پیشینه قومی و نژادی می‌تواند به افسردگی مبتلا شود. این بیماری در زنان دو برابر مردان رواج دارد، اما ممکن است دلیلش این باشد که زنان با احتمال بیشتری درخواست کمک می‌کنند. اغلب برای اولین بار در اواخر نوجوانی یا اواخر دهه سوم زندگی خود را نشان می‌دهد، اما افسردگی می‌تواند در هر سنی ایجاد شود. تجارب شخصی دشوار می‌تواند باعث آغاز افسردگی شود، یا افسردگی ممکن است به طور ناگهانی ایجاد شود. واقعیت: افسردگی می‌تواند به آرامی و بدون جلب توجه اتفاق بیفتد افسردگی می‌تواند به تدریج اتفاق بیفتد که این قضیه باعث می‌شود تشخیص آن سخت‌تر از یک بیماری ناگهانی باشد. یک روز بد تبدیل به یک هفته بد می‌شود سپس از سرکار و مدرسه غیبت می‌کنید و یا از موقعیت‌های اجتماعی فرار می‌کنید. یک نوع از افسردگی که ادواری خوییdysthymia)) نام دارد می‌تواند به عنوان یک بیماری مزمن، سال‌ها باقی بماند. یک بیماری پنهان که به آرامی و در سکوت می‌تواند شغل و روابط شما را در معرض خطر قرار دهد. و یا افسردگی می‌تواند تبدیل به یک شرایط جدی و ناتوان کننده شود. بسیاری از افراد4-6 هفته پس از درمان احساس تسکین قابل توجهی پیدا می‌کنند. باور غلط: درمان افسردگی به معنی استفاده مادام العمر است.دارو تنها یکی از ابزارهای مورد استفاده برای بهبود افسردگی است. و درخواست کمک به این معنا نیست که شما مجبور به مصرف داروهای تجویزی هستید. در واقع، مطالعات نشان می‌دهد که برای افسردگی‌های خفیف تا متوسط تأثیر "گفتار درمان " به اندازه دارودرمانی است. حتی اگر شما از داروهای ضد افسردگی استفاده کنید به احتمال زیاد مجبور نیستید تا آخر عمر به مصرف آن‌ها ادامه دهید. دکترتان زمان مناسب برای متوقف کردن دارو را به شما اطلاع خواهد داد. باور غلط: افراد افسرده زیاد گریه می‌کنند لزوماً همیشه این‌طور نیست. بعضی از مردم زمانی که افسرده هستند گریه نمی‌کنند و یا حتی به شدت غمگین به نظر نمی‌رسند. در عوض آن‌ها از لحاظ عاطفی حس"خالی" بودن دارند و ممکن است احساس بی‌ارزشی و یا بی‌فایده بودن داشته باشند. حتی بدون علائم مشخص، افسردگیِ درمان نشده مانع از داشتن یک زندگی کامل و غنی خواهد بود و به خانواده فرد آسیب خواهد زد.واقعیت: تاریخچه خانواده سرنوشت نیستاگر افسردگی در پیشینه خانوادگی شما وجود دارد، احتمال زیادی وجود دارد که شما نیز به آن مبتلا شوید. اما ممکن است این اتفاق نیفتد. افرادی که سابقه خانوادگی ابتلا به افسردگی را دارند باید مراقب بروز علائم اولیه افسردگی باشند و در صورت مشاهده به سرعت اقدام کنند. این بدان معناست که استرس را کاهش داده، بیشتر ورزش کنند، برای مشاوره، و یا درمان‌های تخصصی دیگر مراجعه کنند. باور غلط: افسردگی بخشی از کهن‌سالی است کثر مردم چالش‌های پیری را بدون دچار شدن به افسردگی پشت سر می‌گذارند. اما هنگامی که افسردگی رخ می‌دهد، ممکن است نادیده گرفته شود. افراد مسن‌تر ممکن است غم و اندوه خود را پنهان کنند و یا علائم مبهم و متفاوتی داشته باشند: طعم غذا دیگر به نظرشان خوب نمی‌آید ، دردها بدتر می‌شوند، و یا الگوی خوابشان تغییر می‌کند. مشکلات پزشکی می‌توانند باعث ایجاد افسردگی در سالمندان شوند.و افسردگی می‌تواند بهبودی حمله قلبی یا جراحی را به تأخیر بیندازد.  واقعیت: افسردگی شبیه زوال عقل عمل می‌کندافسردگی در سالمندان، می‌تواند علت ریشه‌ای مشکلات حافظه، گیجی، و در برخی موارد، هذیان باشد. پرستاران شخصی و پزشکان ممکن است این مشکلات را با علائم زوال عقلی، یا زوال حافظه که مربوط به پیری است اشتباه بگیرند.درمان برای اکثر سالمندان افسرده مفید واقع خواهد شد. روان‌درمانی برای افرادی که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند از دارو استفاده کنند بسیار مفید است. باور غلط: صحبت کردن در مورد افسردگی آن را تشدید می‌کند قبلاً به مردم توصیه می‌شد که با صحبت کردن در مورد مشکلات آن‌ها را ماندگار نکنند. امروز، شواهدی وجود دارد حاکی از آنکه گفتگوی هدایت شده با یک متخصص می‌تواند کارها را بهبود بخشد. انواع مختلف روان‌درمانی با پرداختن به الگوهای منفی افکار، احساسات ناخودآگاه، یا مشکل در ارتباطات به درمان افسردگی کمک می‌کنند. گام اول صحبت کردن با یک متخصص سلامت روان است. واقعیت: تفکر مثبت می‌تواند کمک کننده باشد.نصیحت قدیمی مبنی بر "تمرکز کردن بر نیمه پر لیوان" تبدیل به یک تمرین پیشرفته شده است که می‌تواند افسردگی را تسکین بخشد. این شیوه درمان رفتارشناختی (CBT) نامیده می‌شود. با این روش مردم راه‌های جدید تفکر و رفتار را یاد می‌گیرند. رفتار منفی و "صحبت کردن با خود به شیوه منفی، شناسایی شده و با افکار خوش‌بینانه‌تر و خلق‌وخوی مثبت‌تر جایگزین می‌شود. استفاده از CBT به تنهایی و یا به همراه دارودرمانی برای بسیاری از مردم مؤثر است. باور غلط: نوجوانان ذاتاً ناراضی هستند اگر چه بسیاری از نوجوانان دمدمی مزاج و اهل جر و بحث، هستند اما غم و اندوه و یا تحریک‌پذیری طولانی مدت برای نوجوانان طبیعی نیست. هنگامی که ناخشنودی بیشتر از دو هفته طول می‌کشد، ممکن است نشانه‌ای از افسردگی باشد- که از هر 11 نوجوان یک نفر به آن مبتلا است. نشانه‌های دیگری که حاکی از آن است که یک نوجوان ممکن است به کمک نیاز داشته باشد، عبارت‌اند از: همواره غمگین و عصبانی بودن حتی با دوستان، لذت نبردن از فعالیت‌هایی که قبلاً مورد علاقه بودند، و یا افت ناگهانی نمرات در مدرسه. واقعیت: ورزش مثل یک داروی خوب عمل می‌کند. مطالعات اخیر نشان می‌دهد که ورزش کردن به طور منظم، و با شدت متوسط می‌تواند علائم افسردگی را بهبود ببخشد و برای افراد مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط مفید باشد. همچنین ورزش کردن با یک گروه و یا یک دوست خوب می‌تواند هم برای شما حمایت اجتماعی در بر داشته باشد ، وهم خلقتان را بهبود بخشد. باور غلط: افسردگی به سختی درمان می‌شود واقعیت این است که بیشتر افرادی که برای درمان افسردگی اقدام می‌کنند بهتر می‌شوند. در یک مطالعه گسترده توسط موسسه ملی بهداشت روان، مشخص شد که علائم افسردگی در70 درصد از افراد افسرده پس از استفاده از دارو از بین رفت البته نه در دور اول استفاده از دارو .مطالعات نشان می‌دهد بهترین درمان است ترکیب دارو مشاوره است. واقعیت: قضیه همیشه افسردگی نیست برخی از وقایع زندگی باعث ایجاد غم یا ناامیدی می‌شوند، اما تبدیل به افسردگی بالینی نمی‌شوند. غمگین شدن پس از مرگ، طلاق، از دست دادن شغل، و یا تشخیص وجود یک مشکل جدی پزشکی، کاملاً طبیعی است. یک نشانه حاکی از نیاز به درمان این است که غم و اندوه هر روز ثابت است. هنگامی که کسی ناراحت است ممکن است زمان کوتاهی به یک شوخی بخندد و یا حواسش از غم خویش منحرف شود؛ اما در مورد افسردگی چنین نیست. واقعیت: امید به روزهای بهتر واقعی است.در نهایت افسردگی، افراد ممکن است فکر کنند هیچ امیدی برای زندگی بهتر وجود ندارد. این ناامیدی بخشی از بیماری است، نه یک واقعیت حتمی . با درمان، تفکر مثبت به تدریج جایگزین افکار منفی خواهد شد. هر چه افسردگی بهتر می‌شود خواب و اشتها نیز بهبود پیدا می‌کنند. و افرادی که به یک مشاور برای درمان مراجعه کرده باشند به مهارت‌های بهتری برای مقابله با تنش در زندگی مجهز شده‌اند.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: باور غلط سخت کار کردن باعث از بین رفتن افسردگی می‌شودباور غلطعلوم غریبه

تاريخ : 6 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |
احتمالاً هیچکدام از ما با این حس و تاثیرات منفی بسیار قوی آن بر زندگی غریبه نیستیم. اما راه‌ها و عادت‌های مختلفی وجود دارد که کمکتان می‌کند این نگرانی‌ها را کم کنید و خیلی راحت‌تر با چنین افکاری کنار بیایید. ۱. بیشتر چیزهایی که بخاطر آن نگران می‌شوید، هیچوقت اتفاق نمی افتند. به این جمله از چرچیل توجه کنید: «وقتی به عقب، به همه این نگرانی‌ها نگاه می‌کنم، داستان پیرمردی را به خاطر می‌آورم که در بستر مرگ خود گفت که مشکلات بسیار زیادی در زندگی خود داشته است که بیشتر آنها هیچوقت اتفاق نیفتادند.» این داستان زندگی همه ماست. پس وقتی می‌فهمید که نگرانی‌ها کم‌کم در حال نمود است، این سوال را از خودتان بپرسید: چقدر از چیزهایی که از آن می‌ترسیدم در زندگی‌ام اتفاق بیفتد، واقعاً اتفاق افتاده است؟ اگر شما هم مثل اکثر افراد باشید، پاسختان به این سوال این خواهد بود: خیلی کم. و آن تعداد کم اتفاقات بد هم به اندازه که انتظار داشته‌اید دردناک نبوده‌اند. نگرانی‌ها دیوهایی هستند که خودتان در ذهنتان می‌سازید. پرسیدن مرتب این سوال از خودتان و یادآور شدن به خودتان که چقدر این نگرانی‌ها کوچک هستند، آرام ماندن قبل از اینکه آن نگرانی به یک طوفانی از افکار منفی تبدیل شود، را بسیار ساده‌تر می‌کند. ۲. از گم شدن در ترس‌های مبهم خودداری کنید. وقتی ترس‌ها در ذهنتان توام با ابهام هستند، خیلی راحت در آن نگرانی‌های افراطی و داستان‌های فاجعه‌آمیزی که برای خودتان می‌سازید، گم خواهید شد. پس برای روشن کردن این افکار از خودتان سوال کنید: صادقانه و منطقی، بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟ وقتی به این سوال پاسخ دادید، زمانی را برای بررسی و فکر کردن به اینکه اگر آن اتفاق بیفتد، چه می‌توانید بکنید اختصاص دهید. تجربه ثابت کرده است که بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد آنقدرها که فکر می‌کنید ترسناک نیست. چند دقیقه وقت گذاشتن برای روشن و واضح کردن این افکار کمکتان می‌کند در زمان و انرژی بسیار زیادی از خودتان صرفه‌جویی کنید. ۳. سعی نکنید حدس بزنید در فکر دیگران چه می‌گذرد. اینکه سعی کنید فکر کسی را بخوانید معمولاً خیلی درست از آب درنمی‌آید. درمقابل خیلی راحت یک داستان خیلی افراطی و فاجعه‌بار در ذهنتان می‌سازد. بنابراین باید راهی انتخاب کنید که به نگرانی‌ها و سوءتفاهمات کمتری منجر شود. حرف بزنید و چیزی که می‌خواهید بدانید را سوال کنید. با اینکار آزادی بیشتری در روابطتان ایجاد خواهید کرد و با جلوگیری از بروز مشاجرات و منفی‌گرایی ارتباطات شادتری خواهید داشت. ۴. در موقعیتی که می‌دانید نمی‌توانید درست فکر کنید، دست از فکر کردن بکشید. خیلی وقت‌ها وقتی گرسنه‌تان است یا می‌خواهید بخوابید، ذهنتان بسیار آسیب‌پذیر است. به همین دلیل نگرانی‌ها راحت‌تر در ذهنتان پدیدار می‌شود.  خیلی وقت‌ها بخاطر همین احساسات ساعت‌های دردناک زیادی را خواهید گذراند. فقط کافی است که خیلی زود این افکار را بشناسید و به خودتان بگویید: بعداً که ذهنم بازتر و سرحال‌تر بودم به این مسئله فکر می‌کنم. البته این به کمی تمرین نیاز دارد اما مطمئن باشید که ارزشش را دارد و تفاوت بسیار زیادی در زندگیتان ایجاد خواهد کرد. ۵. یادتان باشد، آدمها آنقدرها که شما تصور می‌کنید به شما و درمورد شما فکر نمی‌کنند. آنها خودشان بسیار مشغول فکر کردن به نزدیکانشان و به این فکر می‌کنند که دیگران درموردشان چه فکر می‌کنند. پس لازم نیست غرق در نگرانی فکر کردن به این شوید که دیگران چه فکری درموردتان می‌کنند. اجازه ندهید این افکار شما را از زندگی‌تان عقب بیندازد. ۶. ورزش کنید. هیچ چیز مثل ورزش کردن فشارهای درونی‌تان را تخلیه نمی‌کند و ورزش باعث می‌شود احساس قطعیت و تمرکز بیشتری هم داشته باشید. بنابراین بااینکه ورزش کردن کمکتان می‌کند جسم قوی‌تری بسازید، اما انگیزه اصلی‌تان برای انجام آن باید فواید عالی و فوق‌العاده آن برای فکر و ذهنتان باشد. ۷. نگرانی‌تان را زیر روشنایی ببرید. با زیر نور بردن آن نگرانی بزرگتان و حرف زدن درمورد آن با یکی از نزدیکانتان، دیدن واقعیت ماجرا برایتان خیلی راحت‌تر خواهد شد. بیرون ریختن نگرانی‌ها تفاوت بزرگی در وضعیتتان ایجاد می‌کند و بعد از مدتی به این فکر خواهید کرد که چه بود که اینقدر برایش نگران شده بودید. گاهی‌اوقات آن فرد فقط کافی است که به حرف‌های شما گوش کند و گاهی اوقات هم خیلی خوب است که از طرف‌مقابلتان کمک بگیرید تا یک راه‌حل عملی‌تر و مفیدتر پیدا کنید. اگر در آن لحظه کسی را ندارید که با او دومورد نگرانی‌ که ذهنتان را درگیر کرده صحبت کنید، با نوشتن آن را بیرون بریزید. فقط کافی است که آن را به بیرون از ذهنتان بیاورید تا آرام‌تر شوید. ۸. زمان بیشتری را در زمان حال بگذرانید. وقتی زمان زیادی را به زندگی کردن گذشته در ذهنتان سپری می‌کنید، بیشتر دچار نگرانی‌های مربوط به آینده خواهید شد. وقتی هم که زمان زیادی را غرق در آینده می‌شوید، راحت‌تر اتفاقات بد به ذهنتان خطور می‌کند. بنابراین سعی کنید بیشتر وقت و تمرکزتان را صرف زمان حال کنید. دو راه عالی برای ارتباط برقرار کردن با اتفاقاتی که در زمان حال می‌افتد عبارتند از: * سرعتتان را کم کنید. همان کاری که در زمان حال انجام می‌دهید را ادامه دهید اما کمی سرعتتان را پایین بیاورید. با اینکار آگاهی بیشتری درمورد اتفاقاتی که در آن لحظه و در اطرافتان می‌افتد پیدا می‌کنید. * قطع کنید، دوباره وصل شوید. اگر احساس می‌کنید نگرانی‌‌هایتان در حال پدیدار شدن است، با فریاد زدن این جمله در ذهنتان به خودتان آن فکر را قطع کنید: دست بردار! بعد با یک تا دو دقیقه وقت گذاشتن برای تمرکز بر اتفاقاتی که در همان زمان و مکان می‌افتد، دوباره با زمان حال ارتباط برقرار کنید. آن را با همه حس‌های خود در آغوش بکشید. آن را حس کنید، ببینید، ببویید، بشنوید و روی پوستتان لمسش کنید. ۹. دوباره روی قدم کوچکی که برای جلو رفتن می‌توانید بردارید تمرکز کنید. برای بیرون ریختن نگرانی‌ها و خالی کردن ذهنتان خیلی خوب است که سریع وارد عمل شوید و برای حل مسائل و مشکلات مربوط به چیزی که باعث نگرانی‌تان شده است قدم بردارید. پس از خودتان بپرسید: آن قدم کوچکی که می‌توانم همین الان برای بهبود وضعیتم بردارم چه می‌تواند باشد؟ بعد روی آن کار متمرکز شوید. بعد از آن می‌توانید به قدم کوچک بعدی فکر کنید و باز وارد عمل شوید.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: روش های مفید برای رفع نگرانی و اضطرابنگرانی هاعلوم غریبهمتافیزیک

تاريخ : 6 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |
"وقتی کاری برای انجام دادن ندارید، در سکوت بنشینید و به نقطه درون خود، پنج سانت پایین‌تر از ناف بروید و همانجا بمانید. آگاه شدن از این نقطه به شما کمک زیادی میکند. هرچه بیشتر در این نقطه بمانید بهتر است. ماندن در این نقطه باعث ایجاد تمرکز زیادی در زندگی شما می شود. فقط باید به این نقطه خیره شوید تا شروع به کار کند. بعد از مدتی احساس خواهید کرد که تمام زندگی دور این نقطه میچرخد. زندگی از هارا شروع می شود و در هارا خاتمه پیدا می‌کند. هارا نقطه‌ای است که در آن به تعادل زندگی میرسیم. بنابراین وقتی آگاهی روی هارا متمرکز میشود، تغییرات زیادی در زندگی شروع می شوند. مثلا فکر کردن کمتر می شود چون انرژی در اینجا متمرکز میشود. تمرکز روی هارا باعث ایجاد نظمی در زندگی شما میشود که با زور و فشار نیست. هرچه آگاهی شما نسبت به هارا بیشتر می شود، کمتر از مرگ و زندگی می‌ترسید. چون این دو از هارا شروع می شوند. وقتی برای زندگی با هارا تنظیم شدید، زندگی‌تان امیدوارانه می شود. امید از این نقطه ایجاد می شود. فکر کمتر، سکوت بیشتر، کنترل کمتر، نظم بیشتر در زندگی و در نهایت امیدواری بسیار و ارتباط قوی با زمین و ریشه دار شدن بیشتر."  (اوشو) هارا کلمه‌ای ژاپنی است. در زبان ژاپنی، هارا به نقطه‌ای در بدن اشاره می,کند که حدود پنج سانت پایین ناف قرار دارد. در این  نگرش، هارا مرکز ورود انرژی حیاتی یا همان کی به بدن است. برای هارا نام‌های متعددی گفته شده است: تان- تین، دان- تین، چی- چونگ، دریای کی و در برخی موارد اشتباهاً چاکرای دوم. در بسیاری از تعالیم روحانی شرقی تاکید و تمرکز روی هارا بسیار با اهمیت است. تمرکز روی هارا راهی برای برگشتن به اصل و حضور در بدن‌ فیزیکی است. معنی عبارت تان تین بخوبی این نکته را نشان می دهد: تان یعنی داروی نامیرایی و تین یعنی حوزه. بنابراین در این تعریف هارا، حوزه اکسیر زندگانی است. هارا، مرکز وجود ماست، نقطه سلامتی، انرژی حیاتی و نیرو. در بدن انسان، هارا مرکز و ریشه است. همانطوری که یک گیاه بدون داشتن ریشه قدرتمند و عمیق نمی‌تواند خود را در زمین، مستحکم نگهدارد، انسانها نیز بدون داشتن ارتباط عمیق با این نقطه به نوعی در زندگی خود گم هستند. اگر دقت کنید هارا دقیقا نزدیک ناف است. ناف نقطه اصلی ورود انرژی و تغذیه در دوران رشد جنینی است. بعد از تولد جنین هارا جای ناف را میگیرد. اگر دقت کنید بچه های کوچک شکم کاملا رها و آزاد دارند و نفس کشیدن آنها نیز کاملا شکمی است. این شکل طبیعی بدن است. نقطه مقابل آن، نگرش غربی ها به فرم بدن است. در فرهنگ غرب، نشانه سلامت است این است که شکم، داخل و سینه جلو باشد بعلاوه قدرت و نیرو در بازوها، دستان و ذهن جای دارد. این امر در دید شرقی برعکس است. در نگرش دنیای شرق قدرت واقعی در هارا جای دارد. برای همین در مورد کار کردن و تقویت هارا تعالیم فراوانی وجود دارد. در تمام ورزشهای رزمی شرق آنچه مهم است توجه داشتن به هارا است و ضربه موثر برای از پای در آوردن حریف انرژی خود را از هارا دریافت می کند. شاید واژه هاراکیری را شنیده باشید. سامورایی ها برای خودکشی هارا کیری می کردند. واژه کیری در زبان ژاپنی به معنی بریدن و قطع کردن است. در هاراکیری، سامورایی خنجر را در هارا وارد کرده و آنرا قطع میکرد. با تمرکز روی هارا، ارتباط بین بدن (هارا)، احساس (چاکرای قلب) و فکر(ذهن) برقرار می شود. در میان صوفی ها برای بیان جدایی از هارا واژه "دوری" به کار میرود. جالب است که این لفظ در برخی کتابهای غربی نیز آورده شده. در اینجا، دوری به معنی جدا شدن از اصل و خانه است. هارا و محور آن ما حضور خود را در تماس با هارا کسب میکنیم. منظور از حضور، بودن در لحظه، اکنون و اینجا است. در هارا، هردو جنبه زنانه و مردانه یعنی ینگ و یین حضور دارند. در این حالت شخص هرچیزی را همانطوری که هست میپذیرد و ذهن قضاوت‌گر تعطیل می شود. در این موقع لازم نیست چیزها تغییرکنند تا دوست داشتنی باشند. کارکردن روی هارا، سروری دو جنبه زنانه و مردانه را بطور توام به دنبال دارد. هارا نقطه‌ای است بسیار حساس و آسیب پذیر. خیلی وقتها به هنگام ترس یا درد، ناخودآگاه این ناحیه را لمس کرده یا ماساژ می دهیم. به رفتار حیوانات دقت کنید. حیوانات وقتی با کسی احساس نزدیکی یا امنیت دارند، اجازه می‌دهند تا شخص به شکم آنها دست بزند. هارا روی محوری قرار دارد که آن را محور یا خط هارا می نامند. خط هارا در ادامه به زمین وصل می شود و ما از این نقطه با زمین ارتباط برقرار می کنیم. در بسیاری از بیماری‌های مزمن، خط هارا دچار انحراف می شود. در نگرش شرقی، مردمی که در یک فرهنگ زندگی می‌کنند، دارای خطوط هارای مشابهی هستند و به همین ترتیب، ملت‌های مختلف دارای هارای مختلفی هستند. بنابراین یک ملت یا یک گروه می‌توانند رنج یا قصدی مشترک داشته باشند. حضور در هارا، حضور در قصد نتیجه هر کار و عمل، به قصد و نیت ما در موقع انجام آن برمی‌گردد. در مورد هر کاری، آنچه مهم است نیت واقعی ما است. خیلی اوقات در پس یک حرف یا عمل خواسته ای پنهانی وجود دارد. در ظاهر یک چیز گفته می شود یا کاری صورت می گیرد ولی پشت آن قصد و نیت دیگری قرار دارد. این امر شامل بسیاری از روابط و رفتاهای اجتماعی را شامل می شود. شخص چیزی را بیان می کند یا دست به رفتاری می زند که فقط برای همسویی ظاهری با محیط اطراف یا فرار از انتقادهای دیگران صورت می گیرد. اینکه چرا بسیاری از خواسته‌های ما نتیجه نمیدهند یا در روابط خود دچار مشکل هستیم، به همین قصدهای پنهانی برمی‌گردد. در این موارد، آنچه بیان میکنیم یا نشان میدهیم، بکلی با نیت ما متفاوت است. به عبارت دیگر بین قصد و عمل هماهنگی وجود ندارد. در تعالیم شرقی وقتی شخص یاد می گیرد در هارا حضور داشته باشد به نوعی در قصد واقعی خود حاضر است. در زندگی ما ناهماهنگی بین قصد و عمل نمود بیرونی پیدا می کند. این نمود بیرونی می‌تواند به شکل جر و بحث های بی ثمر باشد. وقتی دونفر باهم جر و بحث میکنند، بدانید که هردو خارج از چیزی هستند که در ظاهر نشان میدهند. بسیاری از ما در حرف یک چیزی می گوییم، دیگران چیز دیگری می فهمند و بعد هم برای خود برداشت دیگری میکنند همه این موارد به دلیل ناهماهنگی بین قصد واقعی و درونی و رفتاری است که از خود بروز می دهیم اگر به تمام موارد اختلاف، ناسازگاری ها و مشاجرات خود توجه کنیم مشاهده می کنیم در همه این موارد یک قصد پنهانی وجود داشته که ریشه تمام این مشکلات در آن نهفته است.در زبان ژاپنی Hara No AruHito به شخصی گفته می شود که در مرکز است. این شخص همیشه در تعادل، آرامش، بلندنظری و دارای قلبی گرم است. او بدون قضاوت‌های کورکورانه می‌داند چه چیزی درست است. او هرچیزی را همانطوری که هست میپذیرد. او برای هرچیزی که سر راهش ظاهر شود آماده است. او درختی است  که بدون تلاش میوه‌های رسیده و باروری میدهد.

خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415


برچسب‌ها: هارا متافیزیکعلوم غریبهآرامش وحس خوب

تاريخ : 6 / 8 / 1395 | | نویسنده : کوروش |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 1981 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب تریلر فیلم
  • وب ساح
  • وب احسان
  • وب باشگاه خبرنگاران